همسایه

به یاد مرحوم عطا جنگوک...

سالها پیش در محله "باغ اناری" شیراز زیر سایه چند همسایه باصفا روزگار خوشس داشتیم. سمت چپ ما آقای "ماهور" سمت راست ما "همایونی" و دیوار به دیوار ما آقای "افشار" زندگی می کردند. چند خانه آن طرف تر هم آقای "دشتی" از اهالی دشتستان ساکن بود. این چهار همسایه نازنین با مرحوم پدرم هفته ای یکبار جلساتی داشتند. روزی یکی از همسایگان با شوخی رو به پدرم کرده و می گوید: راستی همه ما فامیلی مان به نحوی با موسیقی ایرانی ارتباط دارد، جز شما که در بین ما وصله ناجوری هستی! مرحوم پدرم هم با حاضر جوابی بجایی پاسخ می دهد که: اتفاقا من هم "ابوعطا" هستم و پسرم هم در دانشگاه موسیقی درس می خواند. ازین حاضر جوابی همگی می خندند و تا مدتها "ابوعطا، ابوعطا" می شود ورد زبانشان.

 

عطا جنگوکیادداشت فوق، روایتی است از مرحوم "عطا جنگوک" در پاییز 1380، که در پشت جلد آلبوم همسایه ایشان (با صدای علیرضا افتخاری) چاپ شده است.آلبوم همسایه به گفته آهنگساز آن، تلفیقی از موسیقی ناب ایرانی و موسیقی دو ایل بزرگ و همسایه "قشقایی" و "بختیاری" است.

این هنرمند گرامی مجموعه همسایه را به یاد آن جمع دوست داشتنی به همه همسایگان خوب و مهربان تقدیم کرده است.

روحش شاد و یادش گرامی.

عزیزانی که مایل به شنیدن این آلبوم هستند در لینک زیر می توانند به صورت مستقیم آهنگها را گوش کنند.
آلبوم همسایه - (از سایت پرشین پرشیا)


گروه جديد عليرضا افتخاري در ياهو (تيتر )

با نام آنكه جانشين همه نداشتن هاست

 

سالهاست نغمه اي درياد ما نقش بسته ؛ اي نامت از دل و جان ... . گاه و بي گاه ترانه هايش را زمزمه ميكرديم . ميگويند تنها صداست كه مي ماند ، و بيهوده نگفته اند . مي ماند هر چند نا اهلان امان ندهند ... !

درود بر ياران صداي جاودان ، نغمه گر عشق ، عليرضا فاتخاري

به ياد داريد كه گروهي در ياهو براي طرفداران عليرضا افتخاري عزيز ايجاد شده بود كه كم و بيش از اين طريق با هم در ارتباط بوديم . متاسفانه فعاليت اين گروه بخصوص در يك سال اخير بسيار كاهش يافته و همانطور كه در جريان هستيد در حال حاضر كاملا غير فعال شده . جنجال هاي چند سال اخير هم دركم كاري طرفداران عليرضا افتخاري بي تاثير نبود . درهر صورت براي جبران كاستي ها تصميم بر اين شد تا يك گروه جديد راه اندازي شده و با عضويت دوستان يك انجمن مجازي پويا تشكيل دهيم . به ياري حق در آينده اي نه چندان دور شاهد فعاليت موثرو مستمر اين گروه خواهيم بود . لينك روز اخبار مربوط به عليرضاافتخاري در سايت استاد و وبلاگهاي طرفداران ايشان از طريق اين شبكه براي شما ارسال خواهد شد . در صورت استقبال ، براي دسترسي تمام دوستان به آثار رسمي و غير رسمي استاد ، چه به صورت صوتي و چه ويدئويي طي برنامه اي منظم به ياري سايرعزيزان در خدمت شما خواهيم بود .

براي عضويت به لينك زير مراجعه نماييد . فعاليت اين گروه در صورت استقبال شما بزودي آغاز خواهد شد . منتظريم ...

http://groups.yahoo.com/group/alirezaeftekharifans

 

استوار باشيد

آتش کاروان...

بیژن ترقی متولد ۱۲ اسفند ۱۳۰۹در شهر تهران شاعر و ترانه‌سرای ایرانی . ترقی از بیست سالگی کار ترانه‌سرایی را آغاز کرد.چيزي كه در شكل گيري شخصيت هنري و ادبي بيژن ترقي در جواني نقش ايفا کرد قرار گرفتن در قلمرو تحقيق و تصحيح و چاپ ديوان‌هاي شاعران بود به ويژه شاعران سبك هندي يا به قول روانشاد استاد اميري فيروزكوهي سبك اصفهاني.

ترقی،‌ معینی کرمانشاهی ،‌ نواب صفا،‌ تورج نگهبان و رهی معیری از جمله کسانی بودند که می توان از آنها به عنوان موفق ترین ترانه سرایان موسیقی معاصر ایران از آن ها یاد کرد.همفکری در ترانه سرایی و نجابت اخلاقی و معصومانه از جمله خصوصیات منحصربه فرد بیژن ترقی بوده است .

"ترانه سرا کارش با شاعر از این جهت متفاوت است که او بر احساس متکی است و شاعر به قوه خیال. شاعر به دنبال قوافی و وزن است و متوجه آرایه ها و صنایع ادبی، اما ترانه سرا جز این ها به هماهنگی شعر با موسیقی نیز می‌اندیشد و کارش را بر اساس احساس و عشق به سرانجام می‌رساند.(استاد همایون خرم)"

از این هنرمند بزرگ آثار بسیاری به جا مانده که اغلب به آهنگسازی مرحوم استاد علی تجویدی بوده است و نیز "آتش كاروان" حاصل سال‌ها شاعری و ترانه‌سرايی بيژن ترقی کتابی است که اخیرا منتشر شده است.اين كتاب، مجموعه‌اي از شعرها و ترانه‌های اين ترانه‌سراي پيش‌كسوت به همراه اظهارنظر افراد مختلف درباره آثار او در ۵۰ سال گذشته است.

اما" آتش كاروان"  يكي از ترانه هاي ماندگار استاد است كه براي نخستين بار توسط بانو عصمت باقرپور معروف به دلكش خوانده شد. اجزاي اين ترانه كه در فواصل دستگاه شور سير مي كند و از ريتم دو چهارم برخوردار است، چنان زيبا به هم تنيده شده كه در طول چند دهه پس از ساخت آن به مهر شناسايي استاد علی تجویدی تبديل گرديد.

"علی تجویدی " می گوید : من و بیژن ترقی ،شاعر با احساس و توانا ،به اتفاق خانواده به خارج از تهران رفته بودیم، در اطراف ورامین ،در دشتی وسیع برای درست کردن غذا آتشی به پاساختیم.غذا پختیم و پس از ساعتی توقف خواستیم حرکت کنیم و برویم ،دیدیم آتش هنوز گرم است و اثرش باقی مانده . من و بیژن ناخودآگاه چند لحظه ای به آتش خیره شدیم . گویی هر دو تحت تاثیر این صحنه قرار گرفته بودیم . من گفتم : بیژن ما داریم می رویم ولی آتشی که درست کردیم از ما به جا مانده و بیژن ترقی بلافاصله گفت : آتشی ز کاروان جدا مانده ، این نشان ز کاروان به جا مانده . و همانجا هردویمان تحت تاثیر احساسی مشترک به زمزمه پرداختیم . بیژن ،شعری را که در حال تولد بود زمزمه می کرد و من با آهنگی که در درونم شور و هیجانی به وجود آورده بود گرم شده بودم .بیژن وقتی از زبان آتش گفت : من هم ای یاران تنها ماندم آتشی بودم بر جا ماندم، در این وقت تقریبا" هر دوی ما دانستیم که ترانه و آهنگ جدیدی دارد ساخته می شود و ساخته شد ... از رادیو پخش شد و به میان مردم رفت .

دو اجرای زیبا و با تنظیمی متفاوت از بانو دلکش و علیرضا افتخاری را برای این نوبت قرار داده ام که امیدوارم مورد پسندتان قرار گیرد.

 

دوستان عزیز من این مطالب را سال گذشته جمع آوری کردم و در اواخر سال گذشته (اسفند ماه)در انتظار فرصتی مناسب برای قرار دادن در وبلاگ بودم که به بعد موکول شد و با تاسف فراوان در ایام درگذشت این هنرمند فقید آنها را به نظر شما می رسانم. روحش شاد و یادش گرامی باد.

آتش کاروان-دلکش
آتش کاروان-علیرضا افتخاری 

بانوي غزل...

آلبوم تازه به بازار آمده تنها تو مي ماني اثري از امیر رحیمی آذر، علی خشتی نژاد وتنظيم زيباي کاوه سروریان با اجراي قابل توجه عليرضا افتخاري مرا ترغيب كرد تا بعد از چند ماه انگيزه اي براي نوشتن مطلبي جديد پيدا كنم. آنچه در نگاه اول در اين اثر خودنمايي مي كند نام شاعران قطعات آلبوم، يعني قيصر امين پور ، سيمين بهبهاني، عماد خراساني، رهي معيري و سايه است و در مرحله بعد تنظيم زيباي آثار و مهم تر از همه اجراهاي پخته و پر از اوج و فرود عليرضا افتخاري. كه شايد مهمترين دليل آهنگسازان در انتخاب وي، تواناييهاي غير قابل انكار او در اجراي چنين قطعاتي باشد.

سه قطعه از هشت قطعه موجود در اين آلبوم با كلام سيمين بهبهاني و از زيباترين آثار اين مجموعه به شمار مي روند. قطعات "پنهان" ، "نياز" و "طوفان" در فضايي آرام آغاز و در ميان كار اوج و فرودهاي زيبا و توجه مناسب به شعر لذت بارها شنيدن اين قطعات را براي شما ايجاد مي كند.

اين قطعات بهانه اي شد تا چند خطي از سيمين بهبهاني، اين بانوي غزل را گردآوري كنم.

سيمين بهبهانيسيمين بهبهاني ازجمله شاعراني است كه درحيطه غزلسرايي تحولي در شيوه كلاسيك ايجادكرده و اوزاني را به كارگرفته كه در ادبيات شعري ما بي سابقه بوده است. سيمين خليلي كه بعدها به سيمين بهبهاني شهرت يافت در ۲۸ تيرماه ۱۳۰۶ درهمت آباد تهران زاده شد. عباس خليلي نويسنده، مترجم و روزنامه نگار (مدير روزنامه اقدام) پدرش بود. مادر او فخر عظما ارغون اهل فرهنگ و هنر و تخلصش فخري بود.

سيمين بهبهانی در سالهای پس از انقلاب صريح ترين و رساترين صدای شعر اجتماعی ايران بوده است. او تا سالهای پيش از انقلاب عمدتا به دليل نوآوری هايش در زبان و وزن غزل به "بانوی غزل" شناخته می شد و شعر عاشقانه اش برتر از انواع ديگر شعرش می نشست.

زبان تازه او را به دليل نزديک شدن شگفت آورش به زبان روزمره مردم و يافتن پاره های موزون در جملات عادی زبان، بايد دموکراتيک ترين زبان شعر نوکلاسيک فارسی توصيف کرد. شعر او نشان می دهد که رسيدن به اين زبان مديون درگيری عميق ذهن سيمين با رنج ها و شادی ها و مسائل مردم است.

او كه در سالهاي دور بخشي از زندگي خود را با ترانه سرايي بر روي قطعات آهنگسازان مي گذراند سالهاست كه ديگر تمايلي به گفتن تصنيف بر روي ساخته هاي آهنگسازان را ندارد و دليل آنرا اين مي داند كه ترانه ها الآن مقيد به كادر ازپيش تعيين شده است و اين باعث مي شود دست شاعر براي خلاقيت بسته شود ونتواند احساساتش را به شكل ناب بيان كند. اما با اين وجود كلام موزون و سرشار از احساس او باعث شده تا هر از گاهي آهنگسازان به سراغ اشعار چاپ شده او روند و حس و حال خود را با فضاي كلام او دلنشين تر كنند. از جمله آثار مطرح و ماندگار سالهاي اخير تصنيف "هواي گريه" با صداي همايون شجريان به آهنگسازي جواد ضرابيان بود كه بر روي شعري از سيمين بهبهاني ساخته شد و تحسين شاعر را نيز به دنبال داشت.

امشب اگر یاری کنی، ای دیده توفان می کنم

آتش به دل می افکنم، دریا به دامان می کنم

می جویمت، می جویمت، با آن که پیدا نیستی

می خواهمت، می خواهمت، هر چند پنهان می کنم

زندان صبرآموز را، در می گشایم ناگهان؛

پرهیز طاقت سوز را، یکسر به زندان می کنم

یا عقل تقوا پیشه را، از عشق می دوزم کفن

یا شاهد اندیشه را، از عقل عریان می کنم

بازآ که فرمان می برم، عشق تو با جان می خرم

آن را که می خواهی ز من، آن می کنم، آن می کنم

شعر كامل تصنيف طوفان با كلام سيمين بهبهاني

 

دوستت می دارم و بیهوده پنهان می کنم

خلق می دانند و من انکار ایشان می کنم

عشق بی هنگام من تا از گریبان سر کشید،

از غم رسوا شدن، سر در گریبان می کنم

دست عشقت بند زرین زد به پایم ، این زمان،

کاین سیهکاری به موی نقره افشان می کنم

سینه پر حسرت و سیمای خندانم ببین

زیر چتر نسترن، آتش، فروزان می کنم

دیده بر هم می نهم تا بسته ماند سر عشق

این حباب ساده را سر پوش توفان می کنم

این من و این دامن و این مستی آغوش تو

تا چه مستوری من آلوده دامان می کنم

دست و پا گم کرده و آشفته می مانم به جای

نعمت وصل تو را، اینگونه کفران می کنم

ای شگرف ای شگرف ، ای پرشور ، ای دریای عشق!

در وجودت خویش را چون قطره ویران می کنم

تا چراغانی کنم راه تو را، هر شامگاه

اشک شوقی، نو به نو، آویز مژگان می کنم

زان نگاه کهربائی، چاره فرمان بردن است

هر چه می خواهی بگو! آن می کنم، آن می کنم

شعر كامل  تصنيف پنهان با كلام سيمين بهبهاني

 

بی تو، ای روشنگر شب های من!
بوسه می زد ناله بر لب های من
در دلم از وحشت بیگانگی
خنده می زد لاله ی دیوانگی
دیده ام چون نرگس غم می شکفت
وندرو برقی ز شبنم می شکفت
در بلور اشک من یاد تو بود
در سکوت سینه فریاد تو بود
مخمل سرخ شفق رنگ تو داشت
پرده های ساز، آهنگ تو داشت
موج خیز سبزه دامان تو بود
خفتنم آنجا به فرمان تو بود
هر کجا بر تخته سنگی آبشار
می شکست و پیکرش می شد غبار؛
در غبارش باغ رؤیا می شکفت
وز گلش رنگ تمنا می شکفت
از تو دوری کردنم بیهوده بود
بی تویی جان مرا فرسوده بود
بی تو بودم لیک کنون باتوأم
خود نمی دانم که این من یا توأم
چون نسیمی بگذر از پیراهنم
تا درآمیزی چو گرمی با تنم
بی تو غمگینم، دمی بی من مباش
جان شیرینم! جدا از تن مباش
بی تو آرامم به جز آزار نیست
بی تو بالینم به غیر از خار نیست
تا دلم بازیچه ی ایام شد
باده ی عشق ترا چون جام شد
گر توانی جامه ام ساز و بپوش
گر توانی باده ام ساز و بنوش
نه، که ما را رخصت دیدار نیست
ور بود، دانی که جز پندار نیست
تو نسیم سرزمین دیگری
بر کویر جان من کی بگذری؟
من شب ِ پایان پذیر هستیم
لحظه یی دیگر نپاید مستیم
تو فروغ آفتاب روشنی
من چو می میرم تو سر بر می زنی
من خزان ِ در بهار افتاده ام
آفت ِ در کشتزار افتاده ام
لاله ها از جور من بر باد رفت
هر چه رفت از من همه بیداد رفت
آفتاب گرم عمرم سرد شد
خوشه های آرزویم زرد شد
چهره ام دارد صفای نوبهار
در دلم اندوه پاییز استوار
گرد اندوهم، مشو خواهان مرا
از سر دامان خود بفشان مرا
شعله ی رنجم ز من دامن بکش
بند دردم پای خود از من بکش.

شعر كامل تصنيف نياز با كلام سيمين بهبهاني

دوستان عزيزم اميدوارم با تهيه اين اثر ، از شنيدن قطعات و اشعار فوق العاده آن لذت ببريد.

مستان سلامت مي كنند

مكان :تالار بزرگ كشور

زمان: 8 بهد از ظهر ۲۱ مهرماه ۱۳۸۷

بر خلاف انتظارم با وجود جمعيت زياد، حركتها آرام و بدون دلهره بود. جمعيت آرام آرام با نشان دادن بليتهايي كه حاصل رزرو و خريد اينترنتي بود وارد تالار و محوطه مي شدند. برنامه با تاخيري 30 دقيقه اي با ورود استاد شجريان و گروه جوان شهناز با سرپرستي مجيد درخشاني آغاز شد و بدون مقدمه با اداي احترام به جمعيت و پاسخ به تشويقهاي آنان برنامه را با پيش درآمدي در دستگاه شور آغاز كردند و سپس ساز و آواز و تصنيف "پيام نسيم" و در ادامه ساز آواز و چهارمضرابي زيبا و آوازي خراساني و در نهايت با تصنيف "مرغ خوشخوان" بخش اول برنامه را پايان دادند. بعد از استراحتي نسبتا طولاني برنامه با تكنوازي رامين صفايي با ساز سنتور ساخته استاد آغاز شد و مورد تشويق بسيار حاضران قرار گرفت. همنوازي گروه و اجراي قطعه زنگ شتر حال و هواي خاصي به سالن بخشيد. ادامه برنامه با ساز و آواز همايون آغاز و با تصنيف "چشم ياري" ادامه يافت و سپس ادامه ساز و آواز و تصنيف "باد صبا" (تصنيف قديمي با شعر ملك اشعراي بهار) و در ادامه به دليل خروج استاد شجريان از سالن اجرا ، گروه بدون اجراي آواز شوشتري چهار مضرابي بسيار زيبا را اجرا كردند كه خاتمه آن با ورود مجدد استاد به سالن همراه شد و در نهايت تصنيف "رندان مست" كه به نظر من زيباترين تصنيف برنامه بود و در پايان هم به رسم ديگر برنامه ها با درخواست مردم تصنيف "مرغ سحر" به زيبايي و با همخواني گروه اجرا شد.

 گروه شهناز

هماهنگي و نظم گروه ستودني بود و تنوع سازها رنگ آميزي زيبايي به تك تك تصنيفها و چهارمضرابها داده بود. آنچه كه برايم تحسين برانگيز بود اين بود كه برخلاف بسياري از گروهها كه از نوازندگان جوان تنها در همنوازي ها و حجم دادن به نوازندگي گروه استفاده مي شود وتك نوازي ها بر عهده نوازندگان مجرب تر و نام آشنا است اما در اين اجرا جواب آوازها به خوبي بين نوازندگان تقسيم شده بود و انصافا با مهارت از پس كار برآمدند و تك نوازي هاي دلنشيني ارائه كردند.

آنچه در مورد استاد شجريان گفتني است اينكه با وجود نشستن غبار خستگي ساليان تجربه بر حنجره استاد اما هنوز با صلابت و محكم مي خواند و هنوز از جوانان مقلد خود يك سر و گردن بالاتر است و پاسخ احترام مردم را با تمام توان و تواضع باوركردني اش مي دهد.

دوستان عزيزم تصنيف بسیار زیبای رندان مست را كه با كيفيتي متوسط ضبط كرده ام برايتان در لينك زير قرار داده ام كه اميدوارم  لذت ببريد.

رندان سلامت مي‌كنند جان را غلامت مي‌كنند

مستي ز جامت مي‌كنند مستان سلامت مي‌كنند 

غوغاي روحاني نگر سيلاب طوفاني نگر

خورشيد رباني نگر مستان سلامت مي‌كنند 

اي آرزوي آرزو آن پرده را بردار زو

من كس نمي‌دانم جز او مستان سلامت مي‌كنند  

آن دام آدم را بگو وان جان عالم را بگو

وان يار و همدم را بگو مستان سلامت مي‌كنند 

اي ابر خوش باران بيا وي مستي ياران بيا

وي شاه طراران بيا مستان سلامت مي‌كنند

 

رندان مست-گروه شهناز

 

سر عشق...

با سلام

در دومين سالروز تاسيس وبلاگ نشان عشق ، سه اجراي زيبا از شعري بيادماندني از كلام  شيخ سخن سعدي را برايتان در نظر گرفته ام.

اجراهايي با آواز عليرضا افتخاري در شوشتري ، ماهور و  راست پنجگاه .

اجراي راست پنجگاه اين شعر كه براي اولين بار است در وبلاگ قرار ميدهم قطعه اي از اجراي گروه مولانا در كنسرت جاده ابريشم است كه در سال 1368 توسط كشورهاي ايران ، چين و آذربايجان شوروي در فستيوال جاده ابريشم در بيست و پنج شهر ژاپن برگزار شد. سرپرستي اين گروه بر عهده  گروه محمدجليل عندليبي بوده  و هنرمندان نام آشنايي چون "راميز قلي اف" و "هابيل علي اف" نيز در اين فستيوال شركت داشته اند.

دو اجراي ديگر يكي در ماهور با تكنوازي استاد شهناز و ديگري در شوشتري از آلبوم نسيما است كه هر كدام زيباي خود را دارد و اميدوارم مورد پسند شما دوستداران موسيقي قرار گيرد.

 

 

 

هزار جهد بكردم كه سر عشق بپوشم                نبود بر سر آتش ميسرم كه نجوشم

 

به هوش بودم ازاول كه دل بكس نسپارم        شمايل تو بديدم نه صبرماندو نه هوشم

 

حكايتي ز دهانت به گوش جان من آمد             دگر نصيحت مردم حكايتست به گوشم

 

مگر تو روي بپوشي و فتنه بازنشاني              كه من قرار ندارم كه ديده از تو بپوشم

 

من رميده دل آن به كه در سماع نيايم             كه گر به پاي درآيم به دربرند به دوشم

 

بيا به صلح من امروز در كنار من امشب       كه ديده خواب نكردست از انتظارتو دوشم

 

مرا به هيچ بدادي و من هنوز بر آنم                كه از وجود تو مويي به عالمي نفروشم

 

به زخم خورده حكايت كنم زدست جراحت       كه تندرست ملامت كند چو من بخروشم

 

مرا مگوي كه سعدي طريق عشق رها كن    سخن چه فايده گفتن چو پند مي‌ننيوشم

 

به راه باديه رفتن به از نشستن باطل                   و گر مراد نيابم به قدر وسع بكوشم 

 

سر عشق-آواز ماهور

 

سر عشق-آواز شوشتري

 

سر عشق-آواز راست پنجگاه

 

جلال محمدیان

مردان خدا پرده ي پندار دريدند

يعني همه جا غير خدا هيچ نديدند

 

هر دست كه دادند از آن دست گرفتند

هر نكته كه گفتند همان نكته شنيدند

 

يك طايفه را بهر مكافات سرشتند

يك سلسله را بهر ملاقات گزيدند

 

يك فرقه به عشرت درِ كاشانه گشادند

يك زمره به حسرت سرِ انگشت گزيدند

 

جمعي به در پير خرابات خرابند

قومي به بَرِ شيخ مناجات مريدند

 

يك جمع نكوشيده رسيدند به مقصد

يك قوم دويدند و به مقصد نرسيدند

 

فرياد كه در رهگذر آدم خاكي

بس دانه فشاندند و بسي دام تنيدند

 

همت طلب از باطن پيران سحر خيز

زيرا كه يكي را ز دو عالم طلبيدند

  

زنهار مزن دست به دامان گروهي

كز حق ببريدند و به باطل گرويدند

 

چون خلق در آيند به بازارِ حقيقت

ترسم نفروشند متاعي كه خريدند

 

كوتاه نظر غافل از آن سرو بلند است

كين جامه به اندازه ي هر كس نبريدند

 

مرغان نظر باز سبك سير« فروغي»

از دامگه خاك بر افلاك پريدند

 

شعر: فروغي بسطامي

 

سيد جلال محمديان به سال 1327 در کرمانشاه ديده به جهان باز كرد . در سال 1351 فعاليت رسمي و هنري خود را در فرهنگ و هنر استان باختران ( كرمانشاه ) شروع كرد و در سال 1355 به تهران آمد و براي اين كه بهتر بتواند گوشه ها و رديف هاي موسيقي اصيل ايران را فرا گيرد به عنوان شاگرد نزد محمد رضا شجريان مي رود . مدت سه سال ضمن كسب علم موسيقي از محضر محمد رضا شجريان ، همزمان در خدمت آقاي اصغر بهاري با ساز رديف هاي آوازي فرا مي گيرد ، سپس به مدت سه سال ديگر در كلاس شجريان كه در راديو تدريس مي كرد حضور پيدا مي كند و چون هيچوقت دست از فراگيري و يادگرفتن نمي كشيد به طور خصوصي به منزل مرحوم استاد محمود كريمي جهت تكميل نمودن دانش موسيقي خود مي رود و بسيار از اين كلاس استفاده مي برد .

در سال 1358 همكاري خود را با مركز حفظ و اشاعه موسيقي سنتي ايران ، آغاز و آهنگهای زیبایی خواند به نام(( هواي وطن )) با اركستر شمس ، (( قصر شيرين )) با اركستر اين مركز (( مردان خدا )) با اركستر تنبور شمس ، (( مظهر انوار )) با اركستر راديو ايران.

دوستان عزیز تصنیف زیبا و خاطره انگیز "مردان خدا" با اجرای زیبای جلال محمدیان را برایتان آماده کرده ام که امیدوارم مورد پسند شما قرار بگیرد.

جلال محمديان
مردان خدا-جلال محمدیان

موسیقی محلی شیراز

 

دلُم امشو به تنهايي خود خو كرده

آي جونم واي دلبر

ياد چشمون سياهش منو جادو كرده

آي جونم واي دلبر

 

دلم پيش پر مي زنه

به هر دري در مي زنه

به هر خونه سر مي زنه

دلُم دلُم دلُم

 

خدا مهربونه

يار عاشقونه

دل مو جوونه

خدا خدا خدا

خودش خوب مي دونه

كه بر جون عاشق

جدايي گرونه

خدا خدا خدا

 

هنو از دست غمش ديده ما گريونه

آي جونم واي دلبر

بعد عمري هنو اَم مرغ دلم نالونه

آي جونم واي دلبر

 

مي رم مي گردم سر به سر

دشت و دمن كوه و كمر

مي رم ازو گيرم خبر

مي رم مي رم مي رم

 

خدا مهربونه

يار عاشقونه

دل مو جوونه

خدا خدا خدا

خودش خوب مي دونه

كه بر جون عاشق

جدايي گرونه

 

خدا خدا خدا...

 

تقريباً همه فرهنگهاي پيشرفته ، علاوه بر موسيقي سنتي ، موسيقي ديگري نيز دارند كه در نقاط مختلف قلمرو هر يك از فرهنگها رواج دارد . اين گونه موسيقيها در ايران ، معمولاً « موسيقي محلي » خوانده مي‌شود . موسيقي محلي تنها جنبه هنري مطلق ندارد ، بلكه معمولاً به اهداف خارج از موسيقي در زندگي روزمره جامعه مربوط مي‌شود . در استانهاي مختلف ايران گونه‌هاي متعددي از اين نوع موسيقي وجود دارد .

موسيقي محلي شيراز یکی از گونه هاي موسيقي محلی است و با توجه به روحيه‌ آرامش طلب مردم فارس، موسيقي محلي آن نيز به نوعي در دل موسيقي سنتي ايران با خصوصيات خاص خودش قرار گرفته است و روحيه‌ي موجود در آن در اين يكي هم متبلور است.

 

با توجه به بهاری شدن ایام و اینکه موسیقی محلی شیراز حال و هوای بهار را تداعی می کند شایسته دانستم تا در این خصوص مطلبی و نغمه ای را برایتان پیشکش کنم.

به همین بهانه و بعلت درخواست چند تن از دوستانم تصنیف آشنا و زیبای "دلبر" با دو اجرای زیبا و دلنشین توسط کوروس سرهنگ زاده و علیرضا افتخاری را برای این نوبت در نظر گرفته ام که امیدوارم بپسندید.

     

دلبر-کوروس سرهنگ زاده
دلبر-علیرضا افتخاری

یونس دردشتی...

زلف پر چين تو مشاطه شبي شانه نكرد

كه دو صد خون به دل محرم و بيگانه نكرد

 

خرمني نيست كه غمهاي تو بر باد نداد

خانه‌اي نيست كه سوداي تو ويرانه نكرد

 

آخرش چرخ به زندان مكافات كشيد

هر كه را سلسلهء موي تو ديوانه نكرد

 

(فروغي بسطامي)

 

يونس دردشتي ، به سال ۱۲۸۸ خورشيدي در خانواده اي پا به جهان گذاشت كه صداي خوش و خوب و رسا در آن خانواده موروثي و موهبتي خدادادي بود . پدر او هر روز با صداي بلند شروع به خواندن آواز ميكرد و او نيز به تقليد از پدر آواز مي خواند و از سن 5 سالگي خوانندگي را نزد پدر شروع و مشغول يادگيري رديف ها و مقام هاي آواز ايراني گرديد .

شوق و علاقه اين كودك به موسيقي و آواز به حدي بود كه روزانه به جاي بازي هاي كودكانه و شيطنت ، به هيچ چيز جز موسيقي فكر نمي كرد و خيلي مؤدب جلوي پدر مي نشست و به فراگيري موسيقي مي پرداخت .

يونس دردشتي در سن سيزده سالگي پدر را از دست داد و ديگر نتوانست از محضر او بهره ور شود لذا ، روزها به صفحات گرامافون گوش مي داد و به اندوخته هاي خود مي افزود تا كه به محضر مرحوم استاد موسي ني داود راه يافت و نزد آن استاد بي نظير مشغول تحصيل و فراگيري علم موسيقي گرديد .او دلباخته روش تاج اصفهاني و ظلي واديب خوانساري در خوانندگي بود . نخستين دستگاهي كه نزد استاد آموخت " دشتي " بود كه در اولين كنسرت خود به همراهي يحيي خان زرين پنجه در گراند هتل بر پا كرد از موفقيت بزرگ و فراواني برخوردار گشت و همين موفقيت سبب شهرت و معروفيت بيش از حد براي او شد و به راديو راه يافت تا جائي كه نام " بلبل راديو " را به او اطلاق كردند . وي در طول همكاري خود با راديو ، با هنرمنداني مثل : مرتضي محجوبي ، حسين ياحقي ، ابراهيم منصوري ، جليل شهناز همكاري داشت و تمام دستگاههاي ايراني را اجرا كرده است.

یونس دردشتی بعد از انقلاب با توجه به محدودیت های که برای کلیمیان بوجود آمده بود به امریکا مهاجرت کرد و در۱۰اسفند ماه سال ۱۳۷۴ در آنجا در گذشت.

روحش شاد و یادش گرامی باد.

نکته: دوستان عزیز متاسفانه اطلاعات و عکس محدودی از این هنرمند وجود داشت که علی رغم تلاشهایم برای بدست آوردن جزییات بیشتر از زندگی هنری و تصاویر این هنرمند ناموفق ماندم امیدوارم این گزیده مورد استفاده شما قرار گرفته باشد. 

دوستان گرامی آواز زیبایی در بیات ترک با هنرمندی خواننده گرامی مرحوم یونس دردشتی را برای این نوبت تهیه کرده ام که امیدوارم مورد پسند شما قرار بگیرد.

آواز بیات ترک-یونس دردشتی

 

معيني كرمانشاهي و شاهکارهایش

معيني كرمانشاهيرحيم معيني كرمانشاهي (متولد:۱۵/۱۱/۱۳۰۴) در کرمانشاه، ترانه سرا و شاعر و داراي سابقه كار ادبي از سال هاي ۱۳۲۰  مي باشد. در سالهاي نوجواني به هنر نقاشی روی آورد و در این فن به چیره دستی قابل توجهی رسيد. وي مؤسس و  مدير روزنامه «سلحشوران غرب» درسال هاي ۱۳۳۲-۱۳۲۸ بود و در قالب جريان‌هاي ملي گرايانه وارد عرصه‌هاي ادبي و مطبوعاتي با رنگ و بوي سياسي شد. مقالات تحليلي او، دستگيري، بازداشت و محاكمه را در پي داشت كه عاقبت موجب تبعيد به قلعه فلك الافلاك در خرم آباد گرديد.

ترانه سرايي را از اوايل دهه ۱۳۳۰ ضمن كار در راديو تهران آغاز كرد و بر روي آهنگ شصت و دو آهنگساز ،چهارصد ترانه سرود كه بيش از نيمي از آنها را مي‌توان به عنوان ترانه‌هاي ماندگار و جاودان موسيقي ايران به شمار آورد. ايشان واردكننده مضمون هاي تازه و تأكيد برتصويرسازي درترانه سرايي مي‌باشد كه از آثار او مي‌توان به: 

عشق خود حاشا مكن، كودكي، نگرانم، رفتم كه رفتم، آشفته حالي، بازگشته (آهنگ ها ازعلي تجويدي)، شب زنده داري، خواب نوشين و طاووس(آهنگ‌ها ازپرويزياحقي)، ازتو گذشتم (آهنگ ازحبيب الله بديعي)، ميناي شكسته، طاقتم ده،اشك وآه (آهنگ‌ها از همايون خرم) و اي لاله صحرايي، آيين وفا، تو بخوان، از شهر شما مي روم (جواد لشگري) وديوان اشعار «اي شمع‌ها بسوزيد» و«خورشيد شب»، كتاب هاي «فطرت» و «دوره تاريخ ايران»(منظوم) اشاره كرد.

معيني كرمانشاهي سالها پيش در مصاحبه‌اي گفته بود: ترانه هايي كه ساختم هيچكدام بر اساس شرط و و وظيفه اي نبوده زيرا من در تمام عمرم مطلقا بابت ترانه و ترانه سرايي پولي از محل يا شخصي دريافت نكردم، و همه كارهايم جنبه روحي و جوشش شاعري داشته، من هرگز شعر نساختم بلكه شعر مرا ساخته، زيرا ترانه يكي از شاخه هاي بسيار پربار و پر زحمت شعر فارسي است و علاوه بر آنكه شاعر بايد در كارش ورزيده باشد تا بتواند ترانه سراي خوبي باشد بايد علاوه بر تمام شرايط شاعري اسير حالات متفاوت آهنگ نيز باشد و بايستي روي آهنگهاي ساخته شده ايراني زبان گويايي پياده كند كه بتواند بيان كننده معاني آهنگ باشد. البته اين نوع ترانه سرايي با فرم ترانه هايي كه اخيرا به صورت دوبيتي‌هاي متداول قبلا مي سازند و بعد آهنگ روي آن مي گذارند فرقي بنيادي و اساسي دارد كه كار هر شاعري نيست و بسياري از شعراي ارجمند در اين زمينه تجربه كرده اند و خودشان اقرار به مشكل بودن كار و ناموفق شدن خود داشته اند، بهر صورت هر زمان كه من حالت آماده اي براي ساختن ترانه اي داشتم، هرگز در صدد پركردن سيلابهاي آهنگ نبودم و بدنبال سوژه‌ها مي ‌گشتم تا بتوانم براي شنوندگان باذوق و جامعه هنري اثري روسپيد كننده تقديم كنم.(با تشكر از سايت ايران اولد)

او بيش از ۱۷ سال است كه همتي جانانه را صرف سرودن ديواني پرحجم و تاريخي به نام شاهكار كرده است.اين كتاب رويكرد شاعرانه از تاريخ ايران است كه به سبك و اسلوب شاهنامه فردوسي سروده شده است .تا كنون ۷ جلد اين كتاب از سوي انتشارات سنايي به بازار كتاب عرضه شده است كه قريب به ۱۴۰ هزار بيت تا كنون سروده‌ شده است.

به گفته استاد معيني كرمانشاهي اين كتاب تاريخ ايران را بعد از زماني كه حكيم ابوالقاسم فردوسي در شاهنامه به پايان رساند روايت مي‌كند.

در سالروز تولد اين هنرمند برجسته، تصنيف زیبای "رفتم كه رفتم" در همايون(شوشتري) كه در سال ۱۳۳۵ ساخته شده است را با دو اجراي زیبا از خانم مرضيه و عليرضا افتخاري(با همكاري وهنرمندی مرحوم ميرزاده و سامان احتشامی) که بسیار زیبا بازخوانی و بازسازی شده است را برايتان آماده كرده ام.

دوستان عزیز یکی از دلایل انتخاب این اثر این است که بعد از فوت مرحوم استاد تجویدی از قول همسر ایشان مطلبی را خواندم به این شرح:

"آخرین بار حدود چهار سال پیش بود که تجویدی در اتاق خود ساز میزد و با صدای خود ترانه "رفتم که رفتم" را می خواند و اشک می ریخت . اندکی پس از آن بود که دیگر تجویدی در بستر بیماری افتاد و..."

روحش شاد ویادش گرامی.

از برت دامن كشان رفتم اي نامهربان
از من آزرده دل كي دگر بيني نشان
رفتم كه رفتم

از من ديوانه بگذر
 بگذر اي جانانه بگذر
هر چه بودي
هر چه بودم  ناگهان رفتم كه رفتم

شمع بزم ديگران شو
جام دست اين و آن شو
هر چه بودي
هر چه بودم  ناگهان رفتم كه رفتم

بعد از اين كن فراموشم كه رفتم
ديگر از دست تو مي نمي نوشتم كه رفتم

بادل زود آشنا
 گشتم از دامت رها
بي وفا بي وفا بي وفا
رفتم كه رفتم

من نگويم كه به درد دل من گوش كنيد
بهتر آن است كه اين قصه فراموش كنيد


عاشقان را بگذاريد بنالند همه
مصلحت نيست كه اين زمزمه خاموش كنيد

 

رفتم كه رفتم - با صداي خانم مرضيه

رفتم كه رفتم - با صداي عليرضا افتخاري

 

فردین کریم خاوری و آثارش...

فردين كريم خاوري در سال 1352 در سنندج به دنيا آمد. از سال 1361 به نواختن سه تار روي آورد و از استاداني چون محمدرضا لطفي و داريوش طلايي و... بهره برد. وي برادر كوچك مهرداد كريم خاوري نوازنده و مدرس دف مي باشد كه سالها با گروه شيدا همكاري داشته و ده سالي است كه سرپرست گروه دف نوازان مشتاق كه همگي از شاگردانش هستند، مي باشد. فردين فارغ التحصيل رشته موسيقي است. وي كه بيشتر از بيست سال است سه تار مي زند، استاد جهاد دانشگاهي است و مجموعه هايي هم روانه بازار كرده من جمله "دردي كشان" ، "باز باران" و "خروش بحر" (توليد مركز موسيقي حوزه هنري).

آلبوم دردي كشان(موسيقي بدون كلام) حاصل همكاري فردين كريم‌خاوري نوازنده سه‌تار و درش آنند طبلانواز هندي  و هنرنمايي مهرداد كريم خاوري است كه در واقع يك كار تجربي است كه بر پايه رديف موسيقي ايراني و ملودي‌هاي آن بنا شده است و توانایی چشمگیر فردین کریم خاوری در نواختن سه تار ، فضاهاي متنوعي را ايجاد كرده است. باز باران اثري است دلنشين با تصانيفي در مايه هاي شوشتري و اصفهان با صداي بامداد فلاحتي خواننده جوان كه چند سالي است نام وي را در كنار گروه استاد ذوالفنون مي شنويم. و آلبوم خروش بحر در حال و هوايي مذهبي با اشعار سعدي و محتشم كاشاني در فضاي چهارگاه و دشتي وافشاري با تنظيمي مناسب و یکدست و آوازهايي محزون از عليرضا افتخاري.

آنچه شايسته مي دانم در اينجا ذكر كنم تلاش حوزه هنري است كه در اين سالها براي انتشار موسيقي هاي فاخر در حد مطلوبي كمر همت را بسته و كنسرتهايي هم برگزار كرده كه البته اخيرا بر سر مجوز كنسرتها با وزارت ارشاد مشكلاتي پيدا كرد كه فعلا اين حركت تا حدي متوقف شده. و در اين ايام هم چندين اثر با حال و هواي عاشورايي منتشر كرده كه مجموعه اي از توليدات سالهاي گذشته تا كنون اين مركز بوده كه آثار زير از آن جمله اند...

خروش بحر(عليرضا افتخاري)، وداع(حسام الدين سراج)، ماه ني(اميرحسيم مدرس)، ذبح نور(عبدالرضا موسوي)، مرثیه آفتاب(آرش شهرياري)، ذوالجناح(خوانندگان نواحي ايران)، عطش و آتش(صادق آهنگران)، شعار شيعه(رضا رفيعي)، سر به ني(حسين عليشاپور)، قصه كربلا(قاسم مطهري)

 قطعه "خروش بحر" در چهارگاه با شعري از محتشم كاشاني و آهنگسازي فردين كريم خاوري و صداي عليرضا افتخاري كه با حال و هواي اين ايام هم نزديك است براي اين نوبت در نظر گرفته ام كه اميدوارم مورد توجه شما قرار گيرد. 

خروش بحر - عليرضا افتخاري

صدیق تعريف

صديق تعريفصديق تعريف متولد ۲۵ ديماه ۱۳۳۴ در سنندج. خواننده و فارغ التحصيل در رشته هنرهاي نمايشي است. وي آواز را در محضر اساتيد برجسته اي چون شادروان محمود كريمي، رضوي سروستاني و ناصح پور آموخت و از سال ۶۲ اولين فعاليت رسمي خود را با اجراي كنسرت و ارائه كاست موسيقي به نام «مكتب اصفهان» به ياد استاد حسين طاهرزاده ، با همكاري گروه شيدا و عارف به سرپرستي محمدرضا لطفي آغاز نمود. در سال ۶۴ با اجراي چند قطعه زيبا بر روي موسيقي سريال بوعلي سينا به آهنگسازي فرهاد فخرالديني خوش درخشيد. كنسرت "شورانگيز" و آلبوم "گلگشت" در ادامه فعاليت و همكاري وي با گروه شيدا و عارف به ثمر رسيد.

علاوه بر اينها به مدت ۴سال در محضر استاد زنده ياد شادروان علي اصغر بهاري قطعات و تصانيف استادان قديمي و همزمان آشنائی با مکاتب و شيوه های آوازی قديم ايران را در محضر جناب مجيد کيانی فراگرفت.

اجرای آواز و تصنيف عبدالقادر مراغه ای موسيقيدان بزرگ قرن نهم ايران در مقدمه سريال تلويزيونی امام علی (ع)، حاصل تحقيق و تدوين استاد فرهاد فخرالدينی از آثار به يادماندني موسيقي است كه توسط اين هنرمند برجسته انجام گرفته است.

از ديگر آثار ايشان مي توان به آلبومهاي : "شيدايي"، "فراق"، "شور دشت"، "آبگينه"، "ماه بانو"، "كردانه"و "ماه عروس" اشاره كرد. وي از سال ۱۳۶۴ تا كنون به امر تعليم و تدريس آواز ايراني پرداخته است.(بر گرفته از وبسايت شخصي صديق تعريف با اندكي تلخيص و تغيير)

بسياري از تصانيفي كه از صديق تعريف منتشر شده بيشتر بازسازى، باز خوانى يا در بهترين شرايط خلق مجدد آثار قديمي و موسيقي محلي بوده است . خود ايشان در توضيح اين مطلب بيان كرده است كه :

"... واقعيت اين است كه يكى از بحران هاى ما در موسيقى ايرانى، بحران و كمبود آهنگ خوب است و بحران و كمبود ترانه و ترانه سراى خوب. هميشه ناچار بوده اند كه شعر قدما را بردارند و روى آن آهنگ بگذارند. از طرف ديگر مگر چندكار خوب در سال ساخته مى شود كه به چندنفر برسد؟ آيا كار خوب در سال به ۱۰ تا مى رسد كه من هم دو تايش را بخوانم؟ واقعاً اگر هست به من هم اطلاع بدهيد. نيست. اين جزو يكى از بحران هاى ۱۰ ، ۲۰ ، ۳۰ سال اخير موسيقى ماست. يكى از علت هايى كه كار بازسازى را بيشتر انجام مى دهم واقعاً به اين خاطر است كه كار خوب بسياركم ساخته مى شود. بشماريددر سال چند كار خوب ساخته مى شود..."

 

در سالروز تولد اين هنرمند گرامي آثار کوتاه اما شنيدني زير را براي علاقمندان آماده كرده ام.

صديق تعريف

۱- قطعه اي از موسيقي سريال بوعلي سينا با صداي صديق تعريف كه در اوايل شروع كار وبلاگ قرار داده بودم و با استقبال بسياري از دوستان مواجه شد و به اين بهانه مجددا آنرا آپلود كردم.

بنگر ز جهان چه طرف بربستم هيچ

و ز حاصل عمر چيست در دستم هيچ

شمع طرب ام ولي چو بنشستم هيچ

من جام جمم، ولی چو بشکستم؟ هيچ

(خيام)

موسيقي سريال بوعلي سيتا-صديق تعريف 

 

۲- قطعه اي از تصنيف بازسازي شده نياز از آلبوم "آبگينه" (كه از ساخت آن بيش از هشتاد سال ميگذرد) با صداي صديق تعريف .

المنة لله  كه  در  ميكده  باز  است                    زان رو كه مرا بر  در او روي نياز است

بار غم مجنون و خم طره ي ليلي                      رخساره ي محمود وكف پاي اياز است

تصنيف نياز - صديق تعريف

 

جواد بدیع زاده

امروز سالروز درگذشت سيد جواد بديع‌زاده است. هنرمندي كه با تمام هنرش هنوز براي جامعه هنر دوستان و ملت ايران به خصوص، آن طور كه بايد شناخته نشده و مي‌بايست براي شناخت بيشتر او و آثارش در هنر موسيقي اصيل و سنتي ايران هرچه بيشتر مداقه و كاوش كرد تا شايد روزي آن‌طور كه در خور شان او است به علاقمندان موسيقي اين مرز و بوم شناسانده شود.

جواد بديع زادهسيد جواد بديع زاده متولد سال ۱۲۸۱ در پاچنار تهران بود. پدرش آقا سيدرضا بديع ملقب به بديع المتكلمين، جزو جامعه مشروطه خواه و روحانى اى بود كه به خاطر تسلط بر موسيقى سنتى و رديفهاى ايرانى، پسر خود را نيز با فن آواز و روضه خوانى و تعزيه آشنا كرد. بديع زاده صداى خوب خود را از پدر و دايى خود ميرزا يحيى سعيد الواعظين كه قدرت حنجره و اطلاعات موسيقى خوبى داشت، به ارث برده بود. او همچنين دوره تكميلى آواز را نزد دايى خود به پايان رساند.

بديع زاده، تحصيلات ابتدايى را در مدرسه تدين و دوره متوسطه را در مدرسه آليانس فرانسوى ها و سپس در دارالفنون به پايان رساند و سال ۱۳۰۴ هم به مجلس شوراى ملى راه يافت و تا سال ۱۳۳۳ در چند دوره در مجلس آن زمان داراى سمت و مقام بود.

در همان دوران با اصرار «عبدالحسين شهنازى» نوازنده چيره دست آن دوران چندين صفحه با صداى خود پركرد. بديع زاده در اين باره در جايى گفته است: «”در ابتدا، پس از مشورت با نوراله همايون قرار بود با نام مستعار كار را شروع كنم ولي چون پدر من ملقب به ”بديع‌المتكلمين”‌ بود با مشورت دوستان نام بديع‌زاده را براي روي صفحات انتخاب كردم....»

و سرانجام پس از هماهنگى مقدمات كار، نخستين صفحه استاد بديع زاده با عنوان «جلوه گل» روانه بازار شد. او همچنين از نخستين خوانندگان راديو به حساب مى آمد كه به مدت سى و هفت سال با راديو همكارى داشت.

او علاوه بر خواندن تصنيف هاى جدى در موسيقى دستگاهى به تشويق «اسماعيل مهرتاش» به ساخت و ضبط آهنگهايي شاد با اشعاري طنز گونه و فكاهي كه اين اشعار در روزنامه ”اميد”  آن زمان به چاپ رسيده ”يكي يك پول خروس”،  ”ماشين مشدي ممدلي”  و ”خيلي قشنگه”  همگي در دستگاه ماهور و چون ديگر آثارش نظم اجراي گوشه‌ها به خوبي احساس مي‌شود. از تصانيف زيبا و به يادماندنى بديع زاده مى توان به «خزان عشق» معروف به (شد خزان)، «مرغ بى آشيان» ، «جلوه گل» ، «سوز عاشق» و ... اشاره كرد.

سراينده تصانيف فكاهى بديع زاده نيز اغلب «سيدعليرضا روحانى» بود. تصانيفى كه در دوره خود شهره عام و خاص شد. بديع زاده از دهه ۳۰ به بعد از عرصه هنر كناره گرفت و بيشتر در نهادهاى اجرايى و ادارى راديو ايران مشغول به كار بود. بعدها نيز مشوق گروهى از خوانندگان جوان روزگار خود شد. از جمله «داريوش رفيعى» خواننده خوش صداى دهه ۳۰ با تشويق جواد بديع زاده به راديو راه يافت و تا زمان حيات (بهمن ۱۳۳۷) بيشتر ايام را با استاد بديع زاده به سر مى برد و در خوانندگى نيز از شيوه جواد بديع زاده تا حدى پيروى مى كرد.

جواد بديع زاده در بهمن ۱۳۵۷ دچار سكته مغزى شد، يك سالى در ايام بيمارى گذشت  و سرانجام  در روز ۱۰ دي‌ماه ۱۳۵۸ شمسي در سن ۷۷ سالگي به علت بيماري و ضعف ناشي از سكته مغزي ، چشم از جهان فرو بست و رفت، ولي بسياري از آثار گرانبهايش در اختيار دوستداران موسيقي ايراني به جاي مانده است، روانش شاد.

دوستان عزيزم در اين نوبت دو اثر بياد ماندني از استاد مرحوم جواد بديع زاده كه كمتر در منابع موسيقي در دسترس مي باشد را برايتان آماده كرده ام.

1-تصنيف "جلوه گل"كه اولين اثر ضبط شده از استاد بديع زاده مي باشد و بعد ها بسیاری آنرا بازخوانی کردند من جمله آقای صدیق تعریف.(کیفیت اثر به دلیل قدیمی بودن کار پایین است)

جلوه ی گل ، بوی سنبل ،

ناله ی چنگ ، بانگ بلبل

کرده صحن چمن ، پر زغلغل ،

شبنم صبح و بر چهره ی گل

مطرب آهنگُ را تازه تر کن ،

وز دل خويشتن نغمه سر کن...

 جلوه گل - جواد بدیع زاده

 

2-تصنيف فكاهي "يكي يه پول خروس" در ماهور كه از آثار زيبا و مشهور ايشان مي باشد.

ازقندو شکر ساخته ام جوجه خروس

بابا جان يکي يه پول خروس,

آقايان يکي يه پول خروس,

خانوما يکي يه پول خروس....

یه پول خروس - جواد بدیع زاده 

صبا...پدر موسیقی ایرانی

گرچه وصف زندگي وهنر و آثاروخدمات استاد ابوالحسن صبا دراين مختصرنمي گنجد اما مايلم به عنوان يك هنردوست كه براي هنرمندش ارزشي والا قايل است به قدر بضاعت از كسي ياد كنم كه برجسته ترين چهره موسيقي ايران در هفتاد سال گذشته و يكي از ستون هاي ثابت و استوار بناي موسيقي ايران شناخته مي‌شود و عده‌اي او را پدر موسيقي ايراني لقب داده اند.

 ابولحسن صبا(۱۲۸۱-۲۹/۹/۱۳۳۹) در خانواده اي با فرهنگ متولد شد. مقدمات موسيقي را از پدرش فرا گرفت و نزد ميرزا عبدالله حسين خان اسماعيل زاده علي اكبر شاهي حسين هنگ آفرين و درويش خان به نواختن تمام سازهاي موسيقي رديف تسلط پيدا كرد و ويولون و سه تار به عنوان ساز هاي تخصصي خود برگزيد. سپس در مدرسه عالي موسيقي شاگردي علي نقي وزيري را پذيرفت و تكنواز اركستر او شد.

صبا بنيانگذار شيوه صحيح ويولون نوازي درموسيقي ايراني و عامل انتقال ميراث هنري ميرزا عبدالله درسه تارنوازي است. نوازندگي، ضبط صفحه، نواسازي، سرپرستي اركستر، تدريس درهنرستان ودرمنزلش(كه بعدها تبديل به موزه صبا شد)، نگارش مقاله وكتاب و بسياري خدمات ديگرحاصل عمركوتاه اوست. صبا يك عمرخود را وقف موسيقي كرد و از حيث هنروانسانيت وشخصيت والا وخصوصيات اصيل ايراني دراوج تصور بود.

استاد صبا

در کلاس های صبا که بيش از بيست و پنج سال داير بود و تا آخرين روز زندگی اش در آنجا تدريس می کرد، نوازندگان بسياری تربيت شدند و در ميان آنان کسانی که به استادی رسيدند کم نيستند. . از شاگردان صبا بايد لطف‌الله مفخم پايان (نوازندگي و تاليف آثار موسيقي)، مهدي خالدي، مهدي مفتاح، محمد‌علي تجويدي، حبيب‌الله ‌بديعي، رحمت‌الله بديعي، امير‌همايون خرم، حسين تهراني، حسن كسايي، داريوش صفوت، فرامرز پايور، غلامحسين بنان و ابراهيم قنبري‌مهر را نام برد. گفته اند که او در تعليم موسيقی دست و دل باز بود و هر چه را که می دانست به هر کس طالبش بود می آموخت. صبا با شاگردانی که پروراند و با متدهايی که نوشت روی نسل های بعد از خود اثر گذاشت و چهار مضراب روی ويولن حتی تا امروز سبک صباست که دنبال می شود. صبا به نقاشی که آن را در هنرستان کمال الملک آموخته بود و به پرورش گل و کارهای تزئينی بسيار علاقه مند بود. او در خانه اش يک کارگاه نجاری داشت که در آن منبت کاری می کرد و سنتور و سه تار می ساخت..

 آثار او مكرر نواخته واجرا وضبط شده اند: سه جلدكتاب «آموزش ويولون‌» اوبه كوشش لطف الله مفتخم پايان، چهارجلد كتاب«آموزش سنتور» ويك جلد«آموزش تاروسه تار» اوبه كوشش محمد بهارلو و فرامرز پايور و داريوش صفوت به چاپ رسيد. يادواره او درتهران به كوشش علي دهباشي و درآمريكا به كوشش بيژن اسدي پور به چاپ رسيده يك جلد مجموعه مقالات اوبه كوشش سيد عليرضا ميرعلي نقي دردست چاپ است.

صبا که صدای اصلی ويولن را به خدمت موسيقی ايران گرفت و تا آخر عمر نوازنده ممتاز و استاد يگانه آن بود و بايد او را شخصيت برجسته ای در موسيقی و هنر ايران در نيمه اول قرن بيستم دانست، در بيست و نهم آذرماه هزار و سيصد و سي و شش، در سن پنجاه و پنج سالگی به بيماری قلبی در تهران درگذشت و با يک تشييع جنازه بزرگ و پر احساس در گورستان ظهيرالدوله به خاک سپرده شد.

خانه صبا پس از مرگش، در هزار و سيصد و پنجاه و سه، توسط دانشکده هنرهای زيبای کشور تبديل به موزه شد و بسياری از نقاشی‌ها و آثار تزئينی و سازهايی که ساخته بود در آن نگاهداری می شود و علاوه بر آثار و يادگارهاي او، مزين به آثار خانم منتخب صبا همسر استاد مي باشد. اين آثار شامل تنديس هاي مومي ملبس به لباسهاي محلي ايران است. اما از موزه صبا در سالیان گذشته آنگونه که شايسته باشد نگاهداری نشد.

موزه صبا

در سالروز درگذشت این هنرمند فقید آثار زير را با صداي ساز استاد صبا آماده کرده ام. اميدوارم كه لذت ببريد.

بت چين - سه تار نوازي استاد صبا

همنوازي سه تار و تنبك - استاد صبا و حسين تهراني

هزاردستان آواز ایران

استاد جلال تاج اصفهانی در سال ۱۲۸۲ در اصفهان متولد شد. پدرش شیخ اسماعیل معروف به تاج الواعظین بود که تا حدی با دستگاههای موسیقی ایران آشنایی داشت. تاج در ده سالگی نزد استادانی چون سید عبدالرحیم اصفهانی، حبیب شاطرچی، میرزا حسین ساعت ساز، خضوعی، میرزا حسین عندلیب، نایب اسدالله نی زن اصفهانی به کسب معلومات پرداخت. وی به اشعار سعدی علاقه زیادی داشت و منتخباتی از اشعار سعدی و دیگر شاعران را حفظ بود و در هنگام اجرای آواز به مناسبت زمان و محیط از آن اشعار استفاده می‌‌کرد. پس از گشایش رادیو از اولین خوانندگان رادیو بود.

بعد از دایر شدن رادیو اصفهان تاج ضمن خوانندگی سرپرست نوازنندگان رادیو اصفهان گردید وی در رادیو اصفهان به اجرای برنامه‌هایی با تار اکبرخان نوروزی و برنامه آموزش گوشه‌های دستگاههای موسیقی ایرانی پرداخت.

تاج از نظر تنوع تحریر و واضح خواندن شعر و شناختن و اجرای گوشههای ردیف موسیقی ایران و به ویژه مناسب خوانی و اجرای ضربیهای مناسب در هر گوشه از دستگاه موسیقی ممتاز بود. تاج دارای قدرت صدا و تداوم كافی نفس برای پشتیبانی تمهیدات آوازی مانند پریودها و فیگورهای ترتیبی آواز بود و هم در آواز و هم در اجرای تصنیف و تلفیق هجاهای شعر با نغمه های موسیقی مهارت داشت. آثار او از نمونه های ممتاز آواز ایرانی به شمار می آید.

ببینید روایت علیرضا افتخاری را از مناسب خوانی استاد تاج.
مناسب خوانی استاد تاج (تصویری)

از شاگردان مستقیم زنده یاد تاج به عنوان نمونه چند نام را ذكر میكنم:
آقای مرتضی شریف (قاضی دادگستری ) كه شیوه تاج را خیلی خوب میخواند.آقای علی اصغر شاه زیدی كه شاگرد نخبه و برگزیده و نیز مونس و همدم دائمی زنده یاد تاج بود. آقای علیرضا افتخاری خواننده خوش صدا كه از سنين نوجواني به شاگردی تاج مفتخر بوده است.آقای تقی سعیدی و ناصر یزدخواستی نیز از شاگردان مورد توجه تاج بوده اند.

از راست: یزدخواستی - استاد تاج - علیرضا افتخاری (عکس از وبلاگ سارا شعر)

وی در ۱۳ آذر ماه ۱۳۶۰ بدرود حیات گفت و مزارش در تخته فولاد اصفهان است. اما تا سال ۱۳۷۵ به دلیل آنکه حکومت جمهوری اسلامی ایران موسیقی را غنا می‌‌دانست اجازه ساختن مقبره برای استاد به خانواده او داده نشد.(منبع: سایت ویکی پدیا)

چو مي به زنده دلان جوهر روان مي داد                             كجاست تاج كه لعلش به مرده جان مي داد

 در سالروز درگذشت پهلوان آواز ایران ، استاد تاج اصفهانی :

۱- تصنیف بسیار زیبای " به اصفهان رو" در بیات اصفهان و با کلام زیبای ملک الشعرای بهار با اجرای زیبای استاد تاج و نیز اجرای تصویری کوتاهی از همین تصنیف توسط علیرضا افتخاری.

به اصفهان رو که تا بنگری بهشت ثانی
به زنده رودش سلامی ز چشم ما رسانی
ببر از وفا کنار جلفا به گل چهرگان سلام ما را
شهر پر شکوه قصر چلستون کن گذر به چارباغش
گر شد از کفت یار بی وفا کن کنار پل سراغش
بنشین در کریاس یاد شاه عباس بستان از دلبر می
بستان پی در پی می از دست وی تا کی تا بتوانی
ساعتی در جهان خرم بودن بی غم بودن بی غم بودن
با بتی دلستان همدم بودن محرم بودن با هم بودن
ای بت اصفهان زان شراب جلفا ساغری در ده ما را
ما غریبیم ای مه بر غریبان رحمی کن خدا را

(ملک الشعرای بهار)

به اصفهان رو- استاد تاج اصفهانی

به اصفهان رو- علیرضا افتخاری(تصویری)

۲- تصنیف "آتش دل" در ابوعطا با صدای استاد تاج آهنگسازی استاد برازنده و کلام سالک و نیز اجرای همین تصنیف با صدای علیرضا افتخاری و همراهی استاد حبیب الله بدیعی(اجرای خصوصی) (به دلیل تقاضای بسیاری از دوستان در سال گذشته)را برایتان مهیا کرده ام.

آتش دل- استاد تاج اصفهانی

آتش دل- علیرضا افتخاری و استاد حبیب الله بدیعی

پرده عشاق

دوستان عزیر و همراه، آنچه در این مجال به آن پرداخته شده ، تصنیف زیبای "پرده عشاق" حاصل همکاری حمیدرضا نوربخش با گروه استاد پایور  و نیز تصنیف زیبای " مگذار و مگذر"  به همراه اطلاعاتی درباره این خواننده گرامی می باشد که امیدوارم از مطالعه و شنیدن آنها لذت ببیرید.

 

پرده ديگر مزن جز پرده دلدار ما

آن هزاران يوسف شيرين شيرين كار ما

 

در نواي عشق آن صد نوبهار سرمدي

صد هزاران بلبلان اندر گل و گلزار ما

 

آفتابي ني ز شرق و ني ز غرب از جان بتافت

ذره وار آمد به رقص از وي در و ديوار ما

 

عاشقان عشق را بسيار ياري‌ها دهيم

چونك شمس الدين تبريزي كنون شد يار ما

 (مولانا)

پرده عشاق-حمیدرضا نوربخش

حميدرضا نوربخش در آبانماه سال ۱۳۴۴ در شهر قم ديده به جهان گشود. برخوردار بودن از نعمت پدري كه خود با مكاتب آوازي قدما آشنايي كامل و با آخرين بازمانده آنان ، مرحوم استاد تاج اصفهاني ارتباطي وثيق و صميميتي پايدار داشت ، نوربخش را از هنرجويان بلاواسطه مكتب آوازي تاج قرار داد. وي گذشته از تحصيلات دانشگاهي در رشته حقوق ، سالها در ادبيات فارسي و عرب در محضر فرهيختگان و اساتيد صنايع بديعي عروض ، قافيه و معاني بيان ، كسب كمال كرده است .همزمان با تحصيلات دانشگاهي ، شاگردي در محضر محمدرضا شجريان از فرصتهاي مغتنمي بود كه نصيب نوربخش گرديد.

اين هنرمند هرچند كه در اندك زماني توانست نام خود را به فهرست كم‌تعداد شاگردان تأييد شده قديمي استاد شجريان اضافه كند؛ اما در سال‌هاي بعد با ورود پي‌درپي خوانندگان جواني كه همه آن‌ها به شيوه شجريان مي‌خواندند؛ به يكي از ده‌ها خواننده اين مكتب تبديل شد.

با اين وجود در دوره جديد نيز «حميدرضا نوربخش» به صورتي ديگر نام خود را- حداقل در ميان اهل فن- مطرح كرد. او اينك از معدود مدرسان دوره صداسازي آواز سنتی به شمار مي‌رود. هرچند به عقیده بسیاری از اساتید صداسازی تفاوتی بین آموزشهای صداسازی موسیقی سنتی و دیگر موسیقی ها وجود ندارد و مدرس باید به کمک ساز(پیانو) و تکنیکهای صداسازی وسعت صدا و گوش خواننده را تقویت کند.

كاست پرده عشاق در قالب كاري از استاد فرامرز پايور و كنسرت گروه عارف، از كارهاي منتشر شده از نوربخش مي باشد. وي همچنين دو سال رياست هنرستان موسيقي پسران را عهده دار بوده است.

وی هم اکنون مدیرعامل خانه موسیقی است و اخیرا نیز آلبومی با نام "پنهان چو دل" با آهنگسازی  کیخسرو پورناظری ارائه داده است که تصنیف زیبای "مگذار و گذر" در مایه دشتی با کلام یدالله عاطفی را برایتان آماده کرده ام. امیدوارم که لذت ببرید.

در ضمن کنسرت گروه عارف به سرپرستی استاد مشکاتیان نیز با خوانندگی این هنرمند در هفته اول آذرماه امسال برنامه خواهد داشت که امیدوارم نویدبخش فعالیت دوباره گروه عارف باشد.

 دلگير دلگيرم مرا مگذار و مگذر
از غصه ميميرم مرا مگذار و مگذر

با پاي از ره مانده در اين دشت تبدار
اي واي ميميرم مرا مگذار و مگذر

سوگند بر چشمت که از تو تا دم مرگ
دل بر نميگيرم مرا مگذار و مگذر

بالله که غير از جرم عاشق بودن اي دوست
بي جرم و تقصيرم مرا مگذار و مگذر

با شهپر انديشه دنيا گردم اما
در بند تقديرم مرا مگذار و مگذر

آشفته تر ز آشفتگان روزگارم
از غم به زنجيرم مرا مگذار و مگذر

مگذار و مگذر- حمیدرضا نوربخش

رازگشا

آلبوم رازگشا اثري است ‌با صدای علیرضا افتخاری كه به تازگي توسط انتشارات سروش عرضه شده است. آهنگسازي و تنظيم كليه آثار این آلبوم بر عهده استاد عباس خوشدل مي باشد كه مانند ديگر آثارش تركيبي از ملودی های خوش‌آیند و برخاسته از موسیقی دستگاهی ایران با ارکستراسیونی بدیع و با شکوه ، اشعار مناجات گونه با زبانی ساده و امروزی که پیوند دهنده انسان با خالق متعال با ضرب آهنگي مخصوص كه خاص تنظيم و آهنگسازي ايشان است مي باشد.

بر خلاف بسياري از آلبوم هايي كه انتشارات سروش عرضه مي كند طراحي جلد آلبوم از كيفيت و  زيبايي مطلوبي برخوردار است و اطلاعات كاملي از يكايك آثار ارائه شده است.

اين آلبوم شامل هشت تصنيف در مايه سه گاه ،همايون ، دشتي ، چهارگاه، بيات اصفهان ، شور و افشاري هستند كه فريدون شهبازيان نيز به عنوان ناظر ضبط بر انتشار آنها نظارت داشته است.

استاد عباس خوشدل ، در اول مهرماه سال 1310 در تهران دیده به جهان گشود. تحصیلات موسیقی را در هنرستان عالی موسیقی با نوازندگی فلوت شروع کرد و مدت شش سال نزد دکتر محمد تقی مسعودیه کنترپوان و هارمونی را فراگرفت و دو سال برای ادامه تحصیل به انگلستان رفت. آغاز کارش با ارکستر صبا به عنوان تکنواز و نوازنده فلوت اول در سال 1337 بود و از آن پس با ارکسترهای مختلف وزارت فرهنگ و هنر تا سال 1357 مشغول فعالیت بود. وی همچنین مشاور ارکستر سنفونیک ، رهبر ارکستر شماره 4 فرهنگ و هنر و عضو انجمن حفظ و اشاعه موسیقی بود.

استاد خوشدل پیش از انقلاب با خوانندگانی چون خاطره پروانه ، پریسا ، نادر گلچین ، داریوش اقبالی، پریوش و افسانه کیکاوسی همکاری داشت و برای اولین بار خانم فاطمه واعظی ( پریسا ) را به جامعه هنری معرفی کرد . فعالیتهای هنری استاد عباس خوشدل پس از انقلاب با اجرای تصنیف " سرمستان" توسط علیرضا افتخاری آغاز شد و تا کنون نیز آلبومهای نیلوفرانه۱و۲، شبان عاشق و صدایم کن را با صدای علیرضا افتخاری ارائه کرده است. استاد توجه به اصالتها را در موسیقی از همه مهمتر می داند و علیرغم استفاده از هارمونی و ارکستراسیون کلاسیک ، معتقد است که موسیقی ایرانی نباید فدای هارمونی شود و همواره فضای سه گاه و ابوعطا و ... باید احساس شود. از این رو سازهای الکترونیک را شایسته فرهنگ موسیقی اصیل نمی داند.

از نظر استاد خوشدل ، در آهنگسازی باید به وسعت و رنگ صدای خواننده توجه داشت و لازم است که آهنگ متناسب با توانایی خواننده ساخته شود. همچنین ، آهنگساز باید هم ملودی ساز خوبی باشد تا شعر و موسیقی را به بهترین شکل با هم تلفیق کند و هم به علم هارمونی و کنترپوان مسلط باشد و با ادراکش از فضای جامعه و مقتضیات زمان ، بتواند اثری ماندگار خلق کند.(برگرفته از ويكي پديا با اندكي تصرف و تخلص)

در پایان تصنیف زیبای "در حرم قدس" ، در مایه سه‌گاه ، با کلام رهی معیری(در مدح امام رضا(ع)) یکی از تصنیفهای آلبوم رازگشا را برایتان مهیا کرده‌ام که امیدوارم مورد پسند قرار گیرد.

در حرم قدس- علیرضا افتخاری

ساده نواز گلها

فضل الله توكل،(متولد۱۴ آبانماه ۱۳۲۱) نوازنده سنتور و نواساز استفاده برده از محضر مرتضي خان محجوبي و ديگر استادان است.

او ابتدا به محضر شادروان استاد حسين تهراني رفت تا نوازندگي تنبك را فرا بگيرد و پس از چندي بنا به توصيه استاد مرتضي محجوبي كه با پدر او آشنايي داشت ساز سنتور را انتخاب كرد.

فضل الله توكل براي فراگيري اين ساز، ابتدا نزد هنرمندي بنام "خائفي" رفت و پس از آن نزد "بهار نوروزي" كه از هنرمندان خوب شيراز و شوهر خواهر او بود رفت و سپس به مدت هشت سال نزد مرحوم استاد علي تجويدي كار كرد و مكتب استادان بزرگي چون روح الله خالقي، نورعلي خان برومند و زنده ياد بنان را نيز تجربه كرد و از باغ هنر آنان گل هايي چيد تا به برنامه گلها راه پيدا كرد.

سبك و سياق نوازندگي او در سال 1338 به اوج رسيده بود. به همين سبب در اين سال ازوي دعوت شد تا با برنامه گلها همكاري كند و يكي از گلهاي زيبا و خوشرنگ برنامه گلها شد.

به بهانه سالروز تولد این استاد برجسته سه اثر که یکی همنوازی سنتور و سه تار(بی کلام) ،آوازی زیبا با هنرنمایی استادان اکبر گلپایگانی ، اسدالله ملك و فضل لله توكل و دیگری آوازی کوتاه و زیبا با همکاری استاد توکل و علیرضا افتخاری است برای شما دوستان آماده کرده ام.

 

توضيح: از استاد توكل آثار بسياري خصوصا در برنامه گلها وجود دارد اما دليل انتخاب آثار زير، پررنگ تر  بودن نوازندگي استاد توكل است كه به سليقه حقير انتخاب شد. درنوازندگی ایشان نوعی سادگی در عین زیبایی و تکنیک به گوش می رسد. اميدوارم كه مورد پسند واقع شود. 

 

آواز با همكاري اساتيد: گلپايگاني،ملك و توكل

 

آواز با همكاري استاد توكل و عليرضا افتخاري

 

 

همنوازي سنتور و سه تار-استاد توكل و اميد اميري

 

شاعر نیلوفرانه ها جاودانه شد...

سه شنبه ؛
    چرا تلخ و بي حوصله ؟
    سه شنبه ؛
    چرا اين همه فاصله ؟
    سه شنبه ؛
    چه سنگين ! چه سرسخت ، فرسخ به فرسخ !

     (قیصر امین پور)

وقتی دوم اردیبهشت ماه سالروز ولادت قیصر امین پور را بهانه مطلبي در وبلاگ کردم گمان نمی کردم که به این زودی رفتنش، بهانه دیگر مطلبی برای او شود.

شاعر نیلوفرانه ها جاودانه شد....

قیصر امین پور در دوم ارديبهشت 1338 در گتوند خوزستان به دنيا آمد و در سال 1376 مدرك دكتراي خود را در رشته ادبيات فارسي دريافت نمود ،وي سال‌ها مشغول تدريس در دانشگاه‌ها بوده‌است و نيز سردبيري ماهنامه ادبي ، هنري سروش نوجوانان را به عهده داشته‌است. وي هم‌اكنون عضو هيئت مديره انجمن شاعران ايران و دفتر شعر جوان است.

اولین مجموعه شعرش را با عنوان "تنفس صبح" که بخش عمده آن غزل بود و حدود بیست قطعه شعر آزاد؛ در سال 63 منتشر کرد و در همین سال دومین مجموعه شعرش "در کوچه آفتاب" را در قطع پالتویى توسط انتشارات حوزه هنرى وابسته به سازمان تبلیغات اسلامى به بازار فرستاد.
در سال 1365 "منظومه ظهر روز دهم" توسط انتشارات برگ وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى به بازار مى‏آید که شاعر در این منظومه 28 صفحه‏اى ظهر عاشورا، غوغاى کربلا و تنهایى عشق را به عنوان جوهره سروده بلندش در نظر مى‏گیرد. سال 69 برگزیده دو دفتر تنفس صبح و در کوچه آفتاب از سوى انتشارات سروش از وى منتشر مى‏شود.
"آینه ‏هاى ناگهان" تحول کیفى و کمى امین‏پور را بازتاب مى‏دهد؛ در این مرحله امین‏پور به درک روشن‏ترى از شعر و ادبیات مى‏رسد.  آینه ‏هاى ناگهان، امین‏پور را به عنوان شاعرى تأثیرگذار در طیف هنرمندان پیشرو انقلاب تثبیت مى‏کند و از آن سو نیز موجودیت شاعرى از نسل جدید به رسمیت شناخته مى‏شود.
در اواسط دهه هفتاد دومین دفتر از اشعار امین‏پور با عنوان "آینه ‏هاى ناگهان 2"منتشر مى‏شود که حاوى اشعارى است که بعدها در کتاب‏هاى درسى به عنوان نمونه ‏هایى از شعرهاى موفق نسل انقلاب مى‏آید.
در همین دوران است که برخى از اشعار وى همراه با موسیقى تبدیل به ترانه ‏هایى مى‏شود که زمزمه لب‏هاى پیر و جوان مى‏گردد.از آثار ماندگار وی می توان به ترانه های آلبوم های نیلوفرانه۱و۲ و شبان عاشق به آهنگسازی استاد عباس خوشدل و صدای هنرمند محبوب علیرضا افتخاری اشاره کرد.
دکتر قیصر امین ‏پور در سال 1382 علی رغم تمایلش از سردبیری سروش نوجوان استعفا داد ، و هم‏اکنون ضمن عضویت در فرهنگستان زبان و ادبیات فارسى؛ در دانشگاه تهران  و الزهرا تدریس می کند وبه کارهاى پژوهشى مشغول است.(تکرار مطالب اردیبهشت ماه)

و اما....قيصر امين پور، شاعر نامدار معاصر ايران ، بامداد امروز سه شنبه، ۸ آبان ۱۳۸۶ در ۴۸ سالگي در بيمارستان دي تهران درگذشت.

خدايا عاشقان را با غم عشق آشنا كن...  ز غم‌هاي دگر غير از غم عشقت رها كن

تو خود گفتی که در قلب شکسته خانه داری ... شکسته قلب من جانا به عهد خود وفا کن

خدايا بي‌پناهم، ز تو جز تو نخواهم...  اگر عشقت گناه است، ببين غرق گناهم.

چو نيلوفر عاشقانه چنان مي‌پيچم به‌پاي تو...  كه سرتا پابشكفد گل ز هر بندم در هواي تو

به دست ياري، اگر كه نگيري، تو دست دلم را دگر كه بگيرد

 

به آه و زاري، اگر نپذيري، شكسته دلم را دگر كه پذيرد

 

 

 

تصنيف نيلوفرانه(با صداي عليرضا افتخاري)

 

اجراي كوتاه و زنده نيلوفرانه(عليرضا افتخاري)

 

نواساز نی نواز

عاشقان مستند و ما ديوانه ايم   عارفان شمعند و ما پروانه ايم

ما ز عقل خويشتن بيگانه ايم    لاجرم دردي كش ميخانه ايم

 

محمد علي كياني نژاد (متولد اول آبانماه ۱۳۳۱) ، نوازنده ني و نواساز وي هنر را در مركز حفظ و اشاعه موسيقي ملي آموخت و فارغ التحصيل رشته موسيقي دانشكده هند هاي زيبا (تهران) كنسرتهاي بسياري در داخل و خارج از كشور اجرا كرده است. تجربه فراوان در همنوازي و نواسازي و تنظيم آثار دارا مي باشد.از آثار او مي توان به مهرورزان ، سفر آفتاب، سرو سيمين و… و كتاب " شيوه‌ي ني نوازي و شناخت ساز هاي بادي ايران" اشاره كرد.

وی در بيرجند ديده به جهان گشود و تحصيلاتش را تا اخذ ديپلم متوسطه در اين شهر گذرانيد. پدر وى غلامحسين كيانى نژاد كه داراى صداى دل‏نشينى بود، او را درسن 8 سالگى تشويق به  آواز خواندن و نواختن فلوت نمود . محمد على گاهى نزد پدر و زمانى با گوش دادن به راديو و تقليد از نوازندگان اين ساز را فراگرفت. پيشرفت وى زمانى در مسير صحيح قرار گرفت كه در اردوى رامسر با نوازندگان سراسر كشور و نيز موسيقى پيشرفته آشنا شد.

  كيانى نژاد در سال 1351 وارد دانشكده هنرهاى زيباى دانشگاه تهران شد و تحصيلات آكادميك موسيقى و رديف‏هاى موسيقى را بويژه در مورد ساز "نى" نزد استادان بزرگى چون مرحوم نورعلى برومند ، داريوش صفوت ، مرحوم مسعوديه ، هرمز فرهت و عليرضا مشايخى گذرانيد. پايان نامه تحصيلى او نيز به شناخت سازهاى بادى ايران اختصاص دارد. وى از سال 1353 همكارى خود را با مركز حفظ و اشاعه موسيقى سنتى ايران آغاز و در اين مركز به تدريس موسيقى جهت هنرجويان پرداخت . سپس آهنگ سازى و سرپرستى گروه فارابى را در مركز به عهده گرفت كه حاصل آن ارائه آثار ارزشمند و كنسرت هاى قابل توجهى بوده است . از سال 1365 با كناره‏گيرى از كار در "مركز حفظ و اشاعه موسيقى سنتى "به آهنگ سازى و اجراى كنسرت هاى زيادى با همكارى و شركت در گروه عارف و نيز با بنيان نهادن گروه دستان در 5 قاره جهان اجرا نموده است.

    كيانى نژاد حاصل ده سال مطالعه و تجربه خود را در سال 1367 تحت عنوان كتاب "شيوه نى نوازى و شناخت سازهاى بادى ايران " منتشر نمود كه اين اثر، اولين كتاب آموزش نى محسوب مى شود.  از ديگر موفقيت هاى هنرى او كسب مقام اول نى نوازى در اولين آزمون باربد و نيز كسب مقام در فستيوال جهانى تكنوازى وبديهه نوازى سازهاى بادى در كشور سوئد در سال 1373) 1994) مى‏باشد. كتاب ديگر ايشان "رديف موسيقى ايران براى ساز نى" توسط انتشارات احسان در سال 1379 به چاپ رسيده است.

 

    از آثار هنرى كيانى نژاد مى توان به تعدادى از آهنگ‏هائى كه با صداى خوانندگانى چون شجريان، افتخارى، ناظرى، گودرزى، سيمابينا و ملك مسعودى ضبط و پخش گرديده است اشاره نمود:

 1. انتظار با آواز محمد رضا شجريان                   2. مهرورزان با آواز افتخارى

 3. سرو سيمين با آواز افتخارى                        4. پيرمغان با صداى ملك مسعودى

 5. سفر آفتاب با صداى ملك مسعودى              6. گل من با صداى ملك مسعودى

 7. مندير ( انتظار) با صداى ملك مسعودى         8. فرياد عشق باصداى محمد جواد شجريان

 9. آهوى من با صداى سيمابينا                      10. موسيقى محلى بيرجند با صداى سيمابينا

 

در سالروز تولد اين هنرمند برجسته دو تصنيف زيبا و قديمي حاصل همكاري ايشان يكي با استاد محمدرضا شجريان از آلبوم انتظار(اصفهان - شوشتري) و ديگري با هنرمند گرامی عليرضا افتخاري از آلبوم مهرورزان(شوشتري) را براي شما تهيه كرده ام كه اميدوارم مورد توجه قرار گيرد.

 

عاشقان مستند و ما دیوانه ایم...-استاد شجریان

دو زلفونت بود تار ربابم...-علیرضا افتخاری

 

هی مزنیدش

مهدي فلاح مقدمي (متولد:19/07/1335) خواننده وخوشنويس كه موسيقي را از سال 55 نزد محمدرضا شجريان و خوشنويسي را در محضر غلامحسين اميرخاني آموخته است. از سال 59تا 68شاگرد استاد احمد عبادي در سه تار و از سال 68تا 74هم در محضر استاد زيدالله طلوعي، استاد سه‌تار، شاگردي كرده است. 2 سال هم در كلاس آواز استاد عبدالعلي وزيري و از سال 70 در كلاس استاد دكتر حسين عمومي شركت داشت.

از شاگردان ايشان مي توان عليرضا قرباني و عبدالرسول كارگشا را نام برد.

ازآثار اومي توان به بيكران(همراه مجيد درخشاني ) وگون(همراه حميد متبسم) اشاره كرد.

 

 برش هایی از زندگی مهدی فلاح، خواننده و خوشنویس معاصر(برگرفته از وبلاگ دموکراسی)

"...در نخستین روزهای حضور در کلاس های استاد شجریان، وقتی صدایش را رها می کرد، استاد با دو دست گوش هایش را می گرفت. صدای مهدی فلاح آنقدر وحشی بود که استاد تصمیم گرفت با او متناسب با ویژگی های صدایش کار کند. در آن زمان شاگردان دیگری هم در کنار مهدی فلاح در کلاس های استاد شجریان حاضر می شدند که مثل مهدی فلاح (در آن زمان) گمنام بودند. امثال حسام الدین سراج، قاسم رفعتی، شفیعی و....
در مرحله بعد استاد شجریان کلاس دیگری را هم به مجموع کلاس هایش افزود که دوره عالی موسیقی آوازی بود. جوان های دیگری از راه رسیدند که به موسیقی آوازی ایران علاقه مند بودند. مهدی فلاح هم گاه در این کلاس ها شرکت می کرد. هم کلاسی های او در این مرحله افرادی چون آقایان نوربخش، کرامتی، جهاندار، ایرج بسطامی، علیرضا افتخاری و... بودند.

...حضور پررنگ مهدی فلاح در حوزه موسیقی، او را از فعالیت در زمینه خوشنویسی باز نداشت. او بی وقفه قلم را به جوهر می آمیخت و به رقص وامی داشت؛ رقصی با ارتعاشات خلسه آور که او را واقعا در مستی فرو می برد. زمانی که سرمست از رقص قلم روی کاغذ سربلند می کرد، زمزمه های پنهانی آواز از رگ و پی او می تراوید و اینگونه بود که دو هنر خوشنویسی و موسیقی آوازی دل و جان او را سیراب می کردند."


 

 

دوستان عزيز در سالروز تولد این هنرمند گرامی،تصنيف زیبا و آشناي "هي مزنيدش" با صداي مهدي فلاح و آهنگسازي محمدجليل عندليبي را براي اين مجال آماده كرده ام كه اميدوارم مورد پسند واقع شود.

جان منست او هي مزنيدش

آن منست او هي مبريدش

 

آب منست او نان منست او

مثل ندارد باغ اميدش

 

باغ و جنانش آب روانش

سرخي سيبش سبزي بيدش

 

متصلست او معتدلست او

شمع دلست او پيش كشيدش

 

هر كه ز غوغا وز سر سودا

سر كشد اين جا سر ببريدش

 

((مولانا))

هی مزنیدش-مهدی فلاح

موج سرگردان

سلام دوستان

 در سالروز تولد استاد جواد لشگری آهنگساز و رهبر ارکستر قدیمی ایران، ضمن درج مقاله ای از ايشان و تصنیفی قدیمی و زیبا از ساخته های این تصنیف ساز بزرگ ، با کلام عبدالله الفت ترانه سرای توانای معاصر با دو اجرا از کوروس سرهنگ زاده و علیرضا افتخاری ، مختصری از زندگی این آهنگساز را به قلم آوردم .امیدوارم که لذت ببرید. 

 

جواد لشگری (متولد ۹ مهرماه ۱۳۰۲)از پانزده سالگی نزد اساتید بزرگ موسیقی ، ابوالحسن خان صبا و مهدی خالدی به فراگیری موسیقی و نواختن ویولن پرداخت. در سال 1332 هنگامی که تنها 30 سال داشت به رهبری ارکستر بزرگ رادیو ایران منصوب گردید. در طول سالیان آهنگسازی ایشان هنرمندان زیادی با اجرای آثار وی به شهرت رسیدند.گفتنی است که از میان حدود 350 آهنگ ساخته ایشان 200 قطعه در دو کتاب "100 آهنگ" و "نغمه های دل انگیز" چاپ و منتشر گردیده است و در اختیار هنرجویان و هنرمندان قرار گرفته است.در سالهای اخیر نیز آثاری از ایشان با صدای علیرضا افتخاری به بازار آمد که می توان به "گل میخک"،"خوش آمدی"و"عشق گمشده" اشاره کرد.

 

"تكيه بر نت احساس را از آهنگ ها گرفت...

تا زماني كه فراگيري و اجراي موسيقي به صورت سينه به سينه و بدون استفاده از نت انجام مي گرفت آثار آهنگسازان و نوازندگان از حس عميق تر و خالص تري برخوردار بود.‏جواد لشگري ،آهنگساز پيشكسوت با بيان اين مطلب گفت :تا سال ها پس‏‎ ‎از ساخت ، ضبط وپخش تصنيفهاي ايراني در راديو،بحث نت و نت نويسي در ميان نبود و‎ ‎موسيقي اصطلاحا به روش "گوشي"اجرا و منتقل مي شد وهمين امر موجب مي شد تا موسيقي‎ ‎ايراني با تمامي گوشه هايش در جان موسيقيدانان رخنه كند ودرنتيجه آثاري خلق مي شد‏‎ ‎كه كاملابا آنچه امروزه ارائه مي شود،متفاوت بود‏‎.
‎اين نوازنده ويولن به شعر به ‎عنوان يكي ديگرازدلايل ماندگاري تصنيف هاي قديمي اشاره كرد و گفت:در آن زمان از‎ ‎اشعار شعراي طراز اول استفاده و وسواس بيشتري در انتخاب اشعار به كار گرفته مي‎ ‎شد‎. وي نتيجه چنين امري را تلفيق كامل و صحيح شعر و موسيقي دانسته وافزود:بر اثر‏‎ ‎قوي بودن اشعارو ترانه ها،موسيقي بر روي آنها كاملا مي نشست و اثري خلق مي شد كه‎ ‎روح و جان شنونده را مي نواخت و در ذهن او باقي مي ماند‏‎.
‎لشگري به نقش تكرار در پخش آثار اشاره كرد وگفت:هر آهنگي، هرقدر هم كه زيبا‎ ‎باشد، تا چندين بار شنيده نشود، آنچنان كه بايد به دل نخواهد نشست.هر بار كه شنونده‎ ‎آهنگ را مي شنود بيشتر به معناي شعر،ظرائف ملودي وهنر نوازندگان پي مي برد.اين امر‎ ‎چيزي نيست كه طي يك يا دو بار شنيده شدن آهنگ به وقوع بپيونددو در گذشته به محض خلق‎ ‎يك اثر موسيقي ،آنقدرمردم آن را در راديو و يا توسط گرامافون مي شنيدند ،كه كاملا‎ ‎در گوش وجان آنها مي نشست‏‎.
‎اين استادآهنگساز درتشريح تصانيف خلق شده در زمان حاضربه مهر گفت: بسياري از ترانه هاي‎ ‎امروز كه در قالب اشعار نو و غير كلاسيك سروده مي شوند،فاقد پايه و اساس هنري بوده‏‎ ‎و اغلب آهنگهايي كه بر روي آنها ساخته مي شود، صرفا جنبه تفنن و شاد كردن مخاطب را‎ ‎داشته و خالي از عيارو بار هنري است‏‎.
‎وي در بيان تاريخچه تصنيف در ايران(به صورت امروزي آن) گفت:اولين بار شش و هشت‎ ‎هاي سنگين در موسيقي ايران ساخته شد وبه دنبال آن "بديع زاده" تصنيف هايي را خواند‏‎ ‎كه شادتر بودند،مانند تصنيف "خزان عشق"و يا"ماشين مشدي ممدلي"و....با خلق اين آثار‎ ‎موج تازه اي در تصنيف هاي ايراني پديد آمد‎.
‎لشگري در ادامه گفت:پس از آن "مهدي خالدي" ريتمهاي غربي، از قبيل تانگو و رومبا‎ ‎و... را وارد تصانيف ايراني كرد و ساير سازندگان تصنيف نيز از وي تبعيت كردند‎.
‎اين موسيقيدان در خاتمه با ابراز اميدواري نسبت به فعاليت بيشتر هنرمندان‎ ‎جوان گفت:چارچوبهايي كه امروزه براي توليد آثار موسيقي اعمال مي شود نتيجه اي كاملا‎ ‎مخرب بر عيار هنري اين آثار دارد‎.(منبع:روزنامه توسعه/۱۳آذر۱۳۸۵) "

شب سري به ميخانه زدم بوسه ای به پيمانه زدم
راز دل چو گفتم به سبو اشك من گره شد به گلو
ناله در دل شكستم تا نگويي كه مستم

شكوه مي كنم از غم تو با چشم سياهت
لحظه ای ز دل نمي رود ياد نگاهت
اي عزيز غايب ز نظر ستاره بزم هنر
ناله در دل شكستم تا نگويي كه مستم

چون موجي سرگردان در آغوش توفان
گذشتم گذشتم گذشتم از تو
كه رسوا كه افسانه گشتم از تو
پا بي تو به ميخانه گذارم نگذارم
لب بر لب پيمانه گذارم نگذارم
تو شمعي و من در هوس شعله عشقم
اين شعله به پروانه گذارم نگذارم

موج سرگردان-کوروس سرهنگ زاده
موج سرگردان-علیرضا افتخاری

چرخ گردون

 

استاد علی اصغر شاهزیدی هفتم مهرماه سال 1327شمسی در اصفهان متولد شد. در سال 1349 شاهزیدی که از طریق رادیو اصفهان، سبک و شیوه تاج را دنبال می کرد، به کلاس درس تاج راه می یابد و تا آخر عمر این استاد بزرگ موسیقی ملی ایران(1360از محضرش بهره ها می برد.

سبک آوازخوانی شاهزیدی در مکتب اصفهان، همان شیوه زنده یاد تاج است و از مختصات شیوه او، درک صحیح شعر، تلفیق متناسب و دلپذیر شعر با گوشه های آوازی، بیان درست شعر و تلفظ صحیح کلمات است که همه اینها در قالب اصل مهم و انکارناپذیر «مناسب خوانی» شکل میگیرد.

شاهزیدی از سال 1358 در هنرستان موسیقی اصفهان به تربیت هنرجویان رشته آواز پرداخته و از سال 1360 که ستاره درخشان هنر، استاد تاج افول کرد، او همچنان نگاهبان و چراغدار مکتب استاد خویش است.

دوستان در آستانه سالروز تولد این هنرمند گرامی، آثار بسیار زیبایی  از ايشان را در ذیل مطالب آورده ام که امیدوارم لذت ببرید.

 

چرخ گردون با کلام استاد بیژن ترقی و  آهنگسازی استاد مرحوم علی تجویدی و تنظیم فریدون شهبازیان که در سال  1369 با همراهی تار استاد جلیل شهناز در دستگاه دشتی اجرا شده است.

 

می و میخانه مست و می کشان مست

زمین مست و زمان مست، آسمان مست

نسیم از حلقه زلف تو بگذشت

چمن شد مست و باغ و باغبان مست

تا زدم یک جرعه می از چشم مستت

تا گرفتم جام مدهوشی ز دستت

شد زمین مست آسمان مست

بلبلان نغمه خوان مست

باغ مست و باغبان مست

تو زمزمه چنگ و عود منی

نغمه خفته در تار و پود منی

تو باده و جام و سبوی منی

مایه هستی و های و هوی منی

گرچه مست مستم نه می پرستم

به هر دو جهان مست عشق تو هستم

تا من چشم مست تو دیدم

ز ساغر عشقت دو جرعه چشیدم

شد زمین مست آسمان مست

بلبلان نغمه خوان مست

باغ مست و باغبان مست

 

چرخ گردون-استاد شاهزیدی

 

 

تصنیف زیبایی از اشعار شاهنامه (آهنگساز استاد تجویدی) با صدای زیبای استاد شاهزیدی در دستگاه همایون دیگر اثری است که برای شما قرار داده ام.(این اثر در هزارمین سالگرد وفات فردوسی تهیه شده است.) امیدوارم که لذت ببرید.

الا اي برآورده چرخ بلند
 چه داري به پيري مرا مستمند
چو بودم جوان برترم داشتی
به پيري مرا خوار بگذاشتي

مرا كاش هرگز نپروردي يار
 چو پرورده بودي نيازردي يار
نه اميد دنيا نه عقبي به دست
 ز هر دو رسيده به جانم شكست

ستاره شب تيره يار من است   من آنم که دريا کنار من است

مرا كاش هرگز نپروردي يار
چو پرورده بودي نيازردي يار
نه اميد دنيا نه عقبي به دست
ز هر دو رسيده به جانم شكست

بسی رنج بردم در اين سال سی
عجم زنده کردم بدين پارسی
پی افکندم از نظم کاخی بلند
که از باد و بران نيابد گزند

شاهنامه-استاد شاهزیدی

سحرگهان مناجات لحظه بیداریست...

 

 

به کوچه سار کهکشان شکفته باغ ارغوان

خوشا به نغمه اذان دوباره آشنا شدن

 

دوستان عزیز ضمن تبریک حلول ماه مبارک رمضان، ماه خير و برکت و پيروزی به همه مسلمانان جهان،مناجات زیبا و آسمانی "سحرگهان که موذن برآورد آواز ...."(که یادآور لحظات ملکوتی و روحانی و مناجات سحر برای همه مردم ایران است) با صداي رسا و زيباي قاسم رفعتي را به همراه تصنیف "نغمه اذان" با صدای قاسم رفعتی و همراهی و آهنگی از استاد شهریار فریوسفی، برای این مجال فراهم کرده ام. امیدوارم که مطلوب واقع شود.

 

قاسم رفعتي در سال 1324 خورشيدي در يكي از محلات شهر تهران زاده شد. هنوز بيش از دوازده بهار از عمرش نگذشته بود كه شروع به خواندن و فراگيري علم موسيقي كرد واولين بار نزد معلم با تجربه و خوش اخلاق و هنرمندي مثل مسعود حسنخاني رفت و مدت چهار سال به رمز و راز و فراگيري گوشه ها و مقام هاي آواز ايراني پرداخت و براي اين كه بتواند از هر باغ و بوستاني خوشه چين باشد ، نزد استاد محمود كريمي معلم و مربي آواز رفت و در اين كلاس كه وابسته به اداره هنرهاي زيباي كشور بود ، حدود 6 سال هم از مكتب اين استاد بزرگ بهره ور شد . قاسم رفعتي هنرمندي از خانواده‌اي با دانش و فرهنگ است به طوري كه خود بسياري از اشعار ديوان شعرا را از حفظ دارد و جدش مرحوم حاج محمد صادق متخلص به (رفعت سمناني) است كه صاحب ديوان شعر مي‌باشد و پدر او نيز از صداي شيوايي برخوردار بوده است.

اولين برنامه هنري خود را در برنامه " شما و راديو" كه در صبح جمعه ها پخش مي شد اجرا كرد و سپس در برنامه هاي متعدد و گوناگون راديو و تلويزيون شركت و اين همكاري ها همچنان ادامه داشت.

قاسم رفعتي حدود بيست آهنگ خوانده كه سازنده آنها هنرمنداني چون : حسين يوسف زماني ، حسن يوسف زماني ، مهيار فيروز بخت ، حسين فرهاد پور و محمد عبدالصمدي بوده اند . وي از سال 1359 به بعد نزد محمد رضا شجريان رفت و زير نظر وي با كوشش او به اندوخته هاي خود ، اندوخت.

 

 

آواز "سحرگهان" كه می توانید از لینک زیر دریافت کنید، سالهاي بسياري ميهمان سفره اسحار و عجين با لحظه مناجات و اجابت دعا بوده و خواهد بود .

سحرگهان حكايت آوازي است كه خواب غفلت، مومنان را فرا نگيرد. اين آواز خوش كه با صوت موذن خوش لهجه رنگي الهي مي‌گيرد، از اين رو هميشه شنيدني است كه دلي پرسوز و نوايي عاشق آنرا زمزمه كرده است.

سحرگهان-قاسم رفعتی

نغمه اذان-قاسم رفعتی و شهریار فریوسفی

 

 التماس دعا از همه خوانندگان...

به یاد طاهرزاده...

دوستان عزيز ، مطالب زير را به بهانه سالروز درگذشت يكي از قله هاي رفیع آواز ايران زمين ، استاد حسين طاهرزاده آماده كرده ام كه اميدوارم مورد توجه شما قرار گيرد. 

 

سيد حسين طاهرزاده (۱۲۶۱-۱۳۳۴/۶/۱۲)، خواننده و مؤسس سبك مسلط خوانندگي موسيقي ايراني درقرن حاضر، اوشاگرد غيرمستقيم سيد عبدالرحيم اصفهاني وبهره برده از آواز وساز استادان و داراي خلاقيت فوق العاده وقريحه عالي هنري وتوانايي بيان و تسلط به ارائه‌ بليغ مطالب كه ازآثار او مي توان به يك سلسله صفحه هاي گرامافون ، يك دوره نوارهاي خصوصي همراه تار و سه تار نورعلي برومند اشاره كرد. شاگردان غيرمستقيم وي قمرالملوك وزيري، اديب خوانساري و... محمدرضا شجريان و انتقال دهنده شيوه هاي بلاغي بيان او: نورعلي برومند و نورالدين رضوي سروستاني بوده اند.

وي فرزند سيد طاهر تويسركاني بود. پدر او از تويسركان و همدان براي تحصيل حوزه علميه اصفهان به مدرسه صدر آن شهر رفت. سيد حسين از دوران نوجواني در فرصتهاي مناسب به ويژه در ساحل زاينده رود به طبع آزمايي در آواز روي آورد و علاقه منداني كه گرد او جمع مي شدند به تشويق او مي پرداختند.

او در حدود سال 1278 به تهران آمد و بعد از مدتي با جهانگير ميرزا حسام السلطنه آشنا شد. جهانگير ميرزا نوه حسام السلطنه معروف (فاتح هرات) و جوان خوش ذوقي بود كه ويولون مي نواخت و چند تصنيف هم كه آهنگ آنها را با شعر ملك الشعرای بهار ساخته بود از او باقي است. طاهرزاده بر اثر دوستي با حسام السلطنه به منزل او راه يافت. حسام السلطنه در منزل خود يك دستگاه حافظ الاصوات (فونوگراف) داشت. آن دستگاه كه اختراع اديسن بود اولين دستگاهي است كه مي توانست صدا را روي استوانه اي از موم ضبط كند و سپس پخش نمايد. مدت ضبط و پخش هر استوانه كه بدون برق با تمهيدات اكوستيكي و مكانيكي انجام مي گرفت، حدود 2.5 تا 3 دقيقه بود. طاهرزاده همراه با ويولون حسام السلطنه اولين آثار آوازي خود را در آن دستگاه ضبط كرد و با شنيدن آنها به هنگام پخش، به نقد و بررسي اجراهاي خود مي پرداخت و با نظر حسام السلطنه كه به موسيقي وارد بود در رفع اشكالاتشان مي كوشيد.

منزل حسام السلطنه محل گردهماييهاي دوستانه چند تن از هنرمندان برجسته آن زمان بود. طاهرزاده در منزل او با هنرمندان مشهوري چون ميرزا حبيب سماع حضور، ميرزا عبدالله و مردان صاحب هنري چون مجلل الدوله و ناصر همايون آشنا شد و مراوده پيدا كرد. و به قول روح الله خالقي «از هر خرمني خوشه اي چيد تا در كار خود ورزيده شد».

در حدود سال 1289 شمسي (1910 ميلادي) به دعوت شركت ضبط صفحه «هيزماسترزويس»، طاهرزاده به همراه درويش خان (تار)، حبيب الله شهردار (پيانو)، رضاقلي خان (آواز)، حسين هنگ آفرين (ويولون)، باقرخان رامشگر (كمانچه) و اسدالله خان (تار و سنتور) به قصد لندن از راه روسيه عازم سفر شدند. در بين راه در شهر رشت به تقاضاي مجاهدان مشروطه سه شب كنسرتي برگزار كردند و اكبرخان، نوازنده فلوت (برادر حسين هنگ آفرين) كه در آن شهر بود، در آن سفر با آنها همراه شد. اين گروه در جشن شركت «هيزماسترزويس» در لندن حضور يافتند و تعدادي صفحه گرامافون از آثار آنان ضبط گرديد.

  • بشنوید آواز زیبای بیات کرد با همراهی تار درویش خان.

آواز بیات کرد(طاهرزاده و تار درویش خان)

چندي بعد طاهرزاده بار ديگر به همراه درويش خان (تار)، باقرخان رامشگر (كمانچه)، اقبال السلطان (آواز) و عبدالله دوامي (تصنيف و ضرب) براي ضبط صفحه گرامافون به تفليس سفر كرد و به جز ضبط صفحه، دو شب نيز در تئاتر گرجيها كنسرت برگزار كردند. هنگامي كه صفحه هاي مذكور به ايران فرستاده شد و به فروش رفت، شهرت طاهرزاده بيشتر شد. او تا سالهاي آغازين قرن چهاردهم شمسي در چندين كنسرت شركت كرد. به عنوان مثال در سال 1303 كنسرتي در سالن گراند هتل (خيابان لاله زار تهران) به همراهي تار درويش خان آواز خواند و تصنيف ماهور «زمن نگارم» را با آهنگ درويش خان و شعر ملك الشعرای بهار اجرا كرد. درآمد اين كنسرتها به امور خيريه و كمك به كودكان بي سرپرست اختصاص مي يافت.

در مورد شيوه و فنون آوازي طاهرزاده مي توان گفت كه تحريرهاي او چنانكه از آثارش استنباط مي شود، منسجم و سنجيده است. در مقايسه با بيشتر خوانندگان هم عصر او، چند اثري كه از آواز سيد رحيم  بر استوانه هاي مومي فنوگراف يافته بودم و حدود چهل سال قبل بازيافت صوتي شان كردم، نشان مي دهد كه سيد رحيم نيز تحريرهاي منظم و مناسب و سنجيده اي داشته است.

شاهدان عيني نقل كرده اند كه چهره طاهرزاده هنگام خواندن حالت عادي داشت و دهانش در حد مطلوب باز ميشد. با تحليل اجراهاي آوازي او مي توان فهميد كه از تمركز لازم و تسلط بر گردش تحرير در گوشه هاي مختلف برخوردار بوده و بر ورود و خروج مطلوب از گوشه اي به گوشه ي ديگر، حتي با تحريرهاي سريع، تسلط كافي داشته است. در «شيوه تحويل شعر» (اصطلاح خوانندگان قديم) چون تحصيلات قديمه داشته و معاني اشعار را درك مي كرده، بيان او جذابيت لازم را داشته است.

طاهرزاده هم در قطعات آوازي (با وزن آزاد) و هم در قطعات ضربي و تصنيف مهارت داشت و نمونه هايي از اجراهاي او در اين دو مورد در دست است. او به هنگام اجرا، قدرت، وزن و پرده هاي صحيح را (ارتفاع صوت) در نظر مي گرفت و به هنگام تحويل شعر در آواز، الگوهاي آهنگين كلام فارسي را رعايت مي كرد. طاهرزاده در برخي تحريرهاي خود از روند ملودي متنوعي استفاده كرده است. در بعضي موارد پس از اداي نخستين كلمات مصراع اول شعر و ايجاد فضاي تنال كه گوشه يا دستگاه مورد نظر را تداعي مي كند، با اشاره يا به قول خوانندگان، با نيش اوج و فرودهاي آهنگيني به گوشه هاي مطلوب ديگر، بر تنوع و زيبايي آواز افزوده است. ( برگرفته از متن موجود در بروشور سي .دي «آوازهاي طاهرزاده»، انتشار از مؤسسه فرهنگي هنري ماهور، 1378 ، با تلخيص) 

استاد طاهرزاده در چنین روزی در ۱۲شهریور ۱۳۳۴ خورشیدی به رحمت پروردگار رفتند . مزار منور و تابناکش در گورستان ظهیرالدوله دربند تهران است .

بشنويد تصنيف "ناديده رخت"  در بيات اصفهان را با صداي استاد طاهرزاده ، خانم پريسا و سيما مافيها.

ناديده رخت ناديده رخت

در غم هجرت شده مشکل

ترسم كه بميرم نشود مشكل من حل

تو نازنين يار منی

تو یار و غمخوار منی

من که ميميرم خدا من که ميسوزم

چرا دور از منی

من که ميميرم خدا من که ميسوزم

چرا دور از منی

(شعر: تاج السلطنه)

 نادیده رخت-استاد طاهرزاده

نادیده رخت-خانم پریسا

نادیده رخت-سیما مافیها

 

چشم نرگس

 

خواهم كه بر زلفت ، زلفت ، زلفت

هر دم زنم شانه ، هر دم زنم شانه

 

ترسم پریشان کند بسی ، حال هرکسی

                                                 چشم نرگست

دیوانه دیوانه ، دیوانه ، دیوانه

خواهم بر ابرویت ، رویت ، رویت

هر دم کشم وسمه ، هردم کشم وسمه

 

ترسم که مجنون کند بسی ُ مثل من کسی

                                                       چشم نرگست

دیوانه  دیوانه ، دیوانه دیوانه

 

یک شب بیا منزل ما

حل کن دو صد مشکل ما

ای دلبر خوشگل ما

دردت به جان ما شد

روح و روان ما شد

 

خواهم كه بر چشمت ، چشمت ، چشمت

هر دم کشم سرمه ، هر دم کشم سرمه

 

ترسم پریشان کند بسی ، حال هرکسی

                                                 چشم نرگست

مستانه مستانه ، مستانه مستانه

 

خواهم كه بر رویت ، رویت ، رویت 

هر دم زنم بوسه،  هر دم زنم بوسه

 

ترسم که نالان کند بسی ، مثل من بسی

                                                 چشم نرگست

جانانه جانانه ، جانانه جانانه

 

یک شب بیا منزل ما

حل کن دو صد مشکل ما

ای دلبر خوشگل ما

دردت به جان ما شد

روح و روان ما شد

 

تصنیف زیبای چشم نرگس در مایه دشتی و شعری از شوریده اعمی که آهنگ آن منصوب به شیدا می باشد را با دو اجرای زیبا از علیرضا افتخاری و استاد شجریان برای شما دوستان قرار داده ام که امیدوارم مورد توجه قرار گیرد. 

چشم نرگس-علیرضا افتخاری

چشم نرگس-استاد شجریان

یار جفاکار

احمد ابراهيمي در اول مردادماه 1305در اورامانات كردستان متولد شد و هنوز بيش از دوازده سال نداشت كه به تهران نقل مكان كرد .وي در سال 1327با توجه به صداي خوشي كه داشت با استادان بزرگ موسيقي ايران نظير استادان :ابوالحسن صبا ،مرتضي محجوبي ،حسين تهراني،غلامحسين بنان، اديب خوانساري آشنا شد و از محضر همگي اين بزرگان موسيقي ايران بهره مند مي گردد و پس از پنج سال كه تحت تعليم آنان قرار مي گيرد اولين برنامه راديويي خود را با محمود ذوالفنون در راديو تهران اجرا كرد كه مورد تشويق و استقبال مردم واقع مي شود.وي پس از يك سال اجراي برنامه هاي مختلف موسيقي در راديو،به سال 1333به اركستر مرتضي خان محجوبي استاد پيانو كه با همكاري محمد مير نقيبي اداره مي شدمنتقل شد و شكوفايي هنر وي از همين زمان آغاز مي گردد.همكاري وي تا سال 1335 با اين اركستر ادامه داشت. از سال 1342 تا اواخر سال 1354به سمت رئيس دفتر اداره كل فعاليت هاي هنري و از سال 1354 تا اواخرسال 1358به سمت مدير امور اداري سازمان ملي "فولكلور"ايران منتصب و مشغول كار مي گردد وضمنا به برنامه هاي هنري خودش ادامه مي دهد احمد ابراهيمي در فروردين ماه 1359 با تقاضاي خودش باز نشسته مي شود و مدت بيست و چهارسال سابقه هنري را پشت سر مي گذارد.

در سالروز تولد این استاد گرامی ، آوازي کوتاه در مايه شوشتري با شعری از مولانا و با همراهي استاد پايور را برای شما عزیزان در نظر گرفته ام که امیدوارم مورد پسند واقع شود.

آواز شوشتری-استاد احمد ابراهیمی

قلندروار

به گزارش خبرنگار موسيقي فارس، آلبوم قلندروار كه تكميل كننده سه گانه «كولي كوبي» و «ذوالجناح» از عماد توحیدی (آهنگساز) است،شامل 8 تصنيف به تنظيم «بابك شهركي» و به نام‌هاي «قلندروار»،«آئينه دل»، «پاي پياده»، «سلسله مو»، «مشرق مطلق» (تقديم به پيامبراعظم)،«انعكاس سبز»،«بوي زنجير» و «تب و جنون» (تقديم به روح محمد حسين سرآهنگ موسيقي دان هندي) و براساس اشعاري از «ارفع كرماني»،«فؤاد توحيدي»،«هادي سعيدي كياسري»،«ارفع توحيدي» و «حامد حسين‌خاني» است كه «عماد توحيدي» با بهره‌گيري از 70 ساز كوبه‌اي،زمينه‌‌هاي كرال و همكاري با استاد «شريف غزل» خواننده شبه قاره هند و استاد «بكتاش علوي» خواننده بوسنيايي اين اثر را توليد كرده است.
همچنين در«قلندوار»،«علیرضا افتخاري» خواننده برجسته كشورمان چهره جديدي از آواز خودش را به نمايش گذاشته است كه «آساره آستاركي»،«بابك شهركي»،«وداد توحيدي»،«بابك شهركي»،«علي زارع»،«فضل‌الله شهركي»،«محمدرضا كاظمي‌فر»و «شاني سوندار»نيز به عنوان هم خوان با اين مجموعه همكاري كرده‌اند.
بنابراين گزارش،«عماد توحيدي» دانش آموخته رشته دكتراي فيلولوژي در خارج از كشور و نويسنده كتاب شيوه دف نوازي (اولين دستور آموزشي علمي دف نوازي) و ده‌ها مقاله پژوهشي در موسيقي است كه در «قلندروار»به خلق فضاهاي بديع و متنوع با بهره‌گيري از عناصر موسيقايي مشرق زمين دست زده است.
اين اثر، موسيقي‌اي فاخر و در خور تأمل در موسيقي معاصر ايران است كه الگويي شايسته و نمونه‌اي فاخر قابل توجه براي بهره برداري هاي چندمنظوره در ژانرهاي موسيقي تصويري، برنامه اي، تلفيقي، حماسي، رسانه‌اي و ... خواهد بود.

دوستان عزیز به جرات می توانم بگویم که این اثر، بسیار بسیار گیرا و تمام تصنیفهای آن شنیدنی و زیباست.یکی از تصنیفهای زیبای این اثر را به نام "قلندروار"  برایتان قرار داده ام که امیدوارم لذت ببرید و مورد توجهتان قرار گیرد و این آلبوم را تهیه کنید.

 قلندروار-علیرضا افتخاری 

 

دوستان عزیز همانطور که باخبر شدید، «استاد شجریان» در سوگ مادر بزرگوارشان عزادار شده اند. ضمن ابراز تاسف از درگذشت ایشان،برای استاد و خانواده ایشان آرزوی سلامتی و بهروزی می نماییم.

روز و شب...

مانده ام در حسرت بالا بلایی روز و شب
جان دهم از دوری دیر آشنایی روز و شب


هر سحر نام تو را با سوز دل سر
داده ام
تا مگر بر تو رسد از من صدایی روز و شب

عاشقانه کو به کو شهر شما را گشته ام
تا بیابم شاید از تو، رد پایی روز و شب

دلخوشم با خاطرات هر شب تو روزها
بی تو دارم با دل خود ماجرایی روز و شب

 

پیش رویم قاب عکسی از تو دارم ماه من
روز و شب با یاد تو، دارم صفایی روز شب

 

شاعر:سهیل محمودی

 

سهيل محمودي(سيد حسن ثابت محمودي) در سال 1339 متولد شد.سهيل از شاعراني است که پس از انقلاب بيش از ديگر شاعران انقلاب به غزل روايي پرداخته است، از اين شاعر تاکنون چند مجموعه شعرمنتشر شده است، که شاخص‌ترين آنها «دريا در غدير 1364، فصلي از عاشقانه ها 1369، ترانه‌ها 1379، عشق ناتمام 1380، عاشقانه در پاييز1381، مي‌خواهم عاشقانه‌تر بخوانم1381، و حرف آخر من و تو 1382 مي‌باشد. سهيل در مجموعه اول خود (دريا در غدير) به دوبيتي و رباعي نيز پرداخته است که موضوع عمده دوبيتي‌هاي وي شهيد و شهادت است که داراي زباني ساده مي‌باشد . محمودي از شاعراني است که در زبانش كلمات كليشه اي غزل فارسي جايي ندارد. تلاش وي اين بوده است كه كلمات روزمره را لباس شاعرانه بپوشاند و در واقع مي توان گفت كه غزل هاي اين شاعر، بي شك راهگشاي غزل در دهه هفتاد است.

وی علاوه بر شعر ، ترانه سرایی نیز می کند و تهیه و نگارش برنامه هایی با موضوع شعر و موسیقی در صدا و سیما نیز از دیگر فعالیتهای وی است. که برنامه با کاروان شعر و موسیقی از معدود برنامه هایی است که در این سالها به هنر شعر و موسیقی پرداخته و میزبان بسیاری از چهره های شاخص(هر چند بسیار کوتاه) در این عرصه ها بوده است و با وجود تمامی نواقص و کاستی های معمول که در ساخت چنین برنامه هایی وجود دارد و البته ناشی از سیاست گذاری سازمان در تهیه چنین برنامه هایی است، مورد استقبال خاص و عام واقع شده است.

 از آثار ترانه سرایی او می توان به آلبوم صدایم کن و پاییز با صدای علیرضا افتخاری اشاره کرد. که تصنیف بسيار دلنشین "روز و شب" از آلبوم پاییز با آهنگسازی مهرداد پازوکی و شعر سهیل محمودی را برای این نوبت در نظر گرفته ام.امیدوارم که مورد پسند واقع شود.

روز وشب-علیرضا افتخاری

 

اگر مايليد گاه نوشته‌هاي سهيل محمودي را ببينيد به وبلاگ شخصي ايشان سري بزنيد.

(www.sohail-mahmoudi.blogfa.com)

یاد تو

مدتی بود که یکی از دوستداران موسیقی در خواست آثاری از جمال الدین منبری خواننده خوب کشورمان را داشتند و چون از مدتها قبل درباره این هنرمند مطلبی را در آرشیو وبلاگ ذخیره کرده بودم این فرصت را مغتنم شمردم و این پست را در این مجال برایتان آوردم. چندی پیش در وبلاگ زیبای نیواک نیز به این هنرمند پرداخته شده بود و توصیح کاملی از آلبوم قرار بیان گردیده بود که من ضمن پرداختن به این اثر ماندگار آوازی زیبا در ماهور و سه گاه را نیز برایتان تدارک دیدم.

جمال الدين منبري متولد 1339 تهران از سال 1355 فراگيري موسيقي را آغاز نمود. وي علاوه بر خوانندگي با نواختن ساز سنتور و تمبك آشنايي داشته و همچنين در زمينه آهنگسازي سلفژ و موسيقي كلاسيك سالها تحصيل و آموزش نموده است. ايشان آموزش موسيقي را در دانشكده هنرهاي زيبا و كلاسهاي خصوصي و عمومي زير نظر استاداني چون شجريان ، پايور ، صديف ، سرير ، دهلوي ، رياحي و عليرضا مشايخي طي نموده است. وي تا كنون كنسرتهاي متعددي را در جشنواره هاي مختلف اجرا نموده  و علاوه بر تدريس در دانشكده هنر و معماري دانشگاه آزاد اسلامي با مراكز صدا و سيما و وزارت ارشاد اسلامي همكاري گسترده اي دارند.

 

دوستان يكي از خاطره انگيزترين ترانه هاي اجرا شده توسط جمال الدين منبري تصنيف "یاد تو" به آهنگسازي دكتر محمد سرير و شعري از شيخ اجل سعدي مي باشد كه براي شما عزيزان قرار داده ام. اميدوارم كه مورد پسند شما عزيزان باشد.

 

هر كه‌ دلارام‌ ديد از دلش‌ آرام‌ رفت‌

چشم‌ ندارد خلاص‌ هر كه‌ در اين‌ دام‌ رفت

 

ياد تو مي‌رفت‌ و ما عاشق‌ و بي‌دل‌ بديم‌

پرده‌ برانداختي‌ كار به‌ اتمام‌ رفت

 

ماه‌ نتابد به‌ روز چيست‌ كه‌ در خانه‌ تافت‌

سرو نرويد به‌ بام‌ كيست‌ كه‌ بر بام‌ رفت

 

مشعله‌اي‌ بر فروخت‌ پرتو خورشيد عشق‌

خرمن‌ خاصان‌ بسوخت‌ خانه‌گه‌ عام‌ رفت

 

عارف‌ مجموع‌ را در پس‌ ديوار صبر

طاقت‌ صبرش‌ نبود ننگ‌ شد و نام‌ رفت

 

گر به‌ همه‌ عمر خويش‌ با تو برآرم‌ دمي‌

حاصل‌ عمر آن‌ دم‌ است‌ باقي‌ ايام‌ رفت

 

هر كه‌ هوايي‌ نپخت‌ يا به‌ فراقي‌ نسوخت‌

آخر عمر از جهان‌ چو برود خام‌ رفت

 

ما قدم‌ از سر كنيم‌ در طلب‌ دوستان‌

راه‌ به‌ جايي‌ نبرد هر كه‌ به‌ اقدام‌ رفت

 

همت‌ سعدي‌ به‌ عشق‌ ميل‌ نكردي‌ ولي‌

مي‌ چو فرو شد به‌ كام‌ عقل‌ به‌ ناكام‌ رفت‌ 

یاد تو(دلارام)-جمال الدین منبری
آوازی زیبا در ماهور حاصل همکاری جمال الدین منبری و استاد شهریار فریوسفی با کلام استاد فریدون مشیری ، حتما بشنوید. 

همه می پرسند:
چیست در زمزمه مبهم آب؟
چیست در همهمه دلکش برگ؟
چیست در بازی آن ابر سپید،
روی این آبی آرام بلند،
که ترا می برد این گونه به ژرفای خیال؟
چیست در خلوت خاموش کبوتر ها؟
چیست درکوشش بی حاصل موج؟
چیست درخنده جام؟
که تو چندین ساعت
مات و مبهوت بدان می نگری؟

آواز ماهور-جمال الدین منبری و شهریار فریوسفی

آواز بسیار زیبا در سه گاه حاصل همکاری جمال الدین منبری و استاد شهریار فریوسفی، اثر دیگری است که امیدوارم لذت ببرید.

ای وصالت آرزوی عاشقان                  وی خیالت پیش روی عاشقان

هر کجا کردم نظر بالا و پست              جلوه ای از روی زیبای تو هست

خرقه پوشان محو رخسارتواند                باده نوشان مست دیدار تواند

حرفی از اسرار عشقم یاد ده                  هم بسوزان هم مرا بر باد ده

آواز سه گاه-جمال الدین منبری و شهریار فریوسفی

گزیده ها

همانطور که وعده کرده بودم برخی از آثار موسیقی مورد درخواست شما که در آرشیو وبلاگ وجود داشت و لینک آنها دچار مشکل شده بود را در این نوبت برای شما همدلان قرار دادم.امیدوارم که مورد پسند شما قرار بگیرد.

مرغ سحر-نادر گلچین

مرغ سحر- فاضل جمشیدی

خوش آمدید- شاپور رحیمی

خوش آمدید-علیرضا افتخاری

علیرضا افتخاری و استاد شهناز(افشاری)-اجرای خصوصی

علیرضا افتخاری و استاد شهناز(ماهور) و محمد موسوی(دشتی)-اجرای خصوصی