آلبوم تازه به بازار آمده تنها تو مي ماني اثري از امیر رحیمی آذر، علی خشتی نژاد وتنظيم زيباي کاوه سروریان با اجراي قابل توجه عليرضا افتخاري مرا ترغيب كرد تا بعد از چند ماه انگيزه اي براي نوشتن مطلبي جديد پيدا كنم. آنچه در نگاه اول در اين اثر خودنمايي مي كند نام شاعران قطعات آلبوم، يعني قيصر امين پور ، سيمين بهبهاني، عماد خراساني، رهي معيري و سايه است و در مرحله بعد تنظيم زيباي آثار و مهم تر از همه اجراهاي پخته و پر از اوج و فرود عليرضا افتخاري. كه شايد مهمترين دليل آهنگسازان در انتخاب وي، تواناييهاي غير قابل انكار او در اجراي چنين قطعاتي باشد.
سه قطعه از هشت قطعه موجود در اين آلبوم با كلام سيمين بهبهاني و از زيباترين آثار اين مجموعه به شمار مي روند. قطعات "پنهان" ، "نياز" و "طوفان" در فضايي آرام آغاز و در ميان كار اوج و فرودهاي زيبا و توجه مناسب به شعر لذت بارها شنيدن اين قطعات را براي شما ايجاد مي كند.
اين قطعات بهانه اي شد تا چند خطي از سيمين بهبهاني، اين بانوي غزل را گردآوري كنم.
سيمين بهبهاني ازجمله شاعراني است كه درحيطه غزلسرايي تحولي در شيوه كلاسيك ايجادكرده و اوزاني را به كارگرفته كه در ادبيات شعري ما بي سابقه بوده است. سيمين خليلي كه بعدها به سيمين بهبهاني شهرت يافت در ۲۸ تيرماه ۱۳۰۶ درهمت آباد تهران زاده شد. عباس خليلي نويسنده، مترجم و روزنامه نگار (مدير روزنامه اقدام) پدرش بود. مادر او فخر عظما ارغون اهل فرهنگ و هنر و تخلصش فخري بود.
سيمين بهبهانی در سالهای پس از انقلاب صريح ترين و رساترين صدای شعر اجتماعی ايران بوده است. او تا سالهای پيش از انقلاب عمدتا به دليل نوآوری هايش در زبان و وزن غزل به "بانوی غزل" شناخته می شد و شعر عاشقانه اش برتر از انواع ديگر شعرش می نشست.
زبان تازه او را به دليل نزديک شدن شگفت آورش به زبان روزمره مردم و يافتن پاره های موزون در جملات عادی زبان، بايد دموکراتيک ترين زبان شعر نوکلاسيک فارسی توصيف کرد. شعر او نشان می دهد که رسيدن به اين زبان مديون درگيری عميق ذهن سيمين با رنج ها و شادی ها و مسائل مردم است.
او كه در سالهاي دور بخشي از زندگي خود را با ترانه سرايي بر روي قطعات آهنگسازان مي گذراند سالهاست كه ديگر تمايلي به گفتن تصنيف بر روي ساخته هاي آهنگسازان را ندارد و دليل آنرا اين مي داند كه ترانه ها الآن مقيد به كادر ازپيش تعيين شده است و اين باعث مي شود دست شاعر براي خلاقيت بسته شود ونتواند احساساتش را به شكل ناب بيان كند. اما با اين وجود كلام موزون و سرشار از احساس او باعث شده تا هر از گاهي آهنگسازان به سراغ اشعار چاپ شده او روند و حس و حال خود را با فضاي كلام او دلنشين تر كنند. از جمله آثار مطرح و ماندگار سالهاي اخير تصنيف "هواي گريه" با صداي همايون شجريان به آهنگسازي جواد ضرابيان بود كه بر روي شعري از سيمين بهبهاني ساخته شد و تحسين شاعر را نيز به دنبال داشت.
امشب اگر یاری کنی، ای دیده توفان می کنم
آتش به دل می افکنم، دریا به دامان می کنم
می جویمت، می جویمت، با آن که پیدا نیستی
می خواهمت، می خواهمت، هر چند پنهان می کنم
زندان صبرآموز را، در می گشایم ناگهان؛
پرهیز طاقت سوز را، یکسر به زندان می کنم
یا عقل تقوا پیشه را، از عشق می دوزم کفن
یا شاهد اندیشه را، از عقل عریان می کنم
بازآ که فرمان می برم، عشق تو با جان می خرم
آن را که می خواهی ز من، آن می کنم، آن می کنم
شعر كامل تصنيف طوفان با كلام سيمين بهبهاني
دوستت می دارم و بیهوده پنهان می کنم
خلق می دانند و من انکار ایشان می کنم
عشق بی هنگام من تا از گریبان سر کشید،
از غم رسوا شدن، سر در گریبان می کنم
دست عشقت بند زرین زد به پایم ، این زمان،
کاین سیهکاری به موی نقره افشان می کنم
سینه پر حسرت و سیمای خندانم ببین
زیر چتر نسترن، آتش، فروزان می کنم
دیده بر هم می نهم تا بسته ماند سر عشق
این حباب ساده را سر پوش توفان می کنم
این من و این دامن و این مستی آغوش تو
تا چه مستوری من آلوده دامان می کنم
دست و پا گم کرده و آشفته می مانم به جای
نعمت وصل تو را، اینگونه کفران می کنم
ای شگرف ای شگرف ، ای پرشور ، ای دریای عشق!
در وجودت خویش را چون قطره ویران می کنم
تا چراغانی کنم راه تو را، هر شامگاه
اشک شوقی، نو به نو، آویز مژگان می کنم
زان نگاه کهربائی، چاره فرمان بردن است
هر چه می خواهی بگو! آن می کنم، آن می کنم
شعر كامل تصنيف پنهان با كلام سيمين بهبهاني
بی تو، ای روشنگر شب های من!
بوسه می زد ناله بر لب های من
در دلم از وحشت بیگانگی
خنده می زد لاله ی دیوانگی
دیده ام چون نرگس غم می شکفت
وندرو برقی ز شبنم می شکفت
در بلور اشک من یاد تو بود
در سکوت سینه فریاد تو بود
مخمل سرخ شفق رنگ تو داشت
پرده های ساز، آهنگ تو داشت
موج خیز سبزه دامان تو بود
خفتنم آنجا به فرمان تو بود
هر کجا بر تخته سنگی آبشار
می شکست و پیکرش می شد غبار؛
در غبارش باغ رؤیا می شکفت
وز گلش رنگ تمنا می شکفت
از تو دوری کردنم بیهوده بود
بی تویی جان مرا فرسوده بود
بی تو بودم لیک کنون باتوأم
خود نمی دانم که این من یا توأم
چون نسیمی بگذر از پیراهنم
تا درآمیزی چو گرمی با تنم
بی تو غمگینم، دمی بی من مباش
جان شیرینم! جدا از تن مباش
بی تو آرامم به جز آزار نیست
بی تو بالینم به غیر از خار نیست
تا دلم بازیچه ی ایام شد
باده ی عشق ترا چون جام شد
گر توانی جامه ام ساز و بپوش
گر توانی باده ام ساز و بنوش
نه، که ما را رخصت دیدار نیست
ور بود، دانی که جز پندار نیست
تو نسیم سرزمین دیگری
بر کویر جان من کی بگذری؟
من شب ِ پایان پذیر هستیم
لحظه یی دیگر نپاید مستیم
تو فروغ آفتاب روشنی
من چو می میرم تو سر بر می زنی
من خزان ِ در بهار افتاده ام
آفت ِ در کشتزار افتاده ام
لاله ها از جور من بر باد رفت
هر چه رفت از من همه بیداد رفت
آفتاب گرم عمرم سرد شد
خوشه های آرزویم زرد شد
چهره ام دارد صفای نوبهار
در دلم اندوه پاییز استوار
گرد اندوهم، مشو خواهان مرا
از سر دامان خود بفشان مرا
شعله ی رنجم ز من دامن بکش
بند دردم پای خود از من بکش.
شعر كامل تصنيف نياز با كلام سيمين بهبهاني
دوستان عزيزم اميدوارم با تهيه اين اثر ، از شنيدن قطعات و اشعار فوق العاده آن لذت ببريد.