مرغ دل باز هوادار  كمان ابرويست
اي كبوتر نگران باش كه شاهين آمد
 
ساقيا مي بده و غم مخور از دشمن و دوست
كه به كام دل ما آن بشد و اين آمد
 
رسم بدعهدي ايام چو ديد ابر بهار
گريه‌اش بر سمن و سنبل و نسرين آمد

"رامبد صديف" خواننده آواز و شاگرد سليمان امير قاسمي و عبد الله دوامي و ملهم از اقبال السلطان بوده است. وي داراي تكنيك ممتاز ، لحن ويژه و توانايي هاي بيان در آواز ايراني است . از آثار او «نوار ترجيع بند» همراه سنتور مجيد كياني و تعدادی ضبط هاي خصوصي همراه با نوازندگان مختلف وجود دارد. (که به تایید بسیاری از اهل هنر با توجه به تواناییهای ایشان آثار کمی از خود ارائه کرده است.)

قسمتي از آواز چهارگاه با هنرنمايي رامبد صديف به همراه سنتور مجيد كياني را براي شما علاقمندان هنر موسيقي آماده كرده ام كه اميدوارم لذت ببريد. 

آواز چهارگاه-صدیف و کیانی

 سخني با خوانندگان(حرف دل):

آنچه امروز شاهد آن هستيم حضور كمرنگ عده اي از صاحبان هنر (چه در عرصه آواز و چه نوازندگي) در حوزه توليد و اجراي اثر هنري است. با توجه به اينكه توانايي و تسلط بسياري از اين افراد بارها آزموده و توسط اساتيد فن گذشته و حال صحه گذاشته شده است  برای حقير جاي سؤال است كه چرا اين بزرگان شأن هنري خود را در محدوده محافل خصوصي ويا نهايتا تربيت چند شاگرد مي دانند و بعضا از ارائه حتي يك اثر هنري در سطح جامعه پرهيز مي كنند و در پاسخ به اين پرسش به وضعيت دشوار ارائه اثر و بازار آشفته موسيقي اشاره مي كنند و جمعي نيز معتقدند كه غيبت به جا بهتر از حضور نا به جا است.(؟)

مگر نه اينكه هنرمند برخاسته از متن جامعه و هنر او متعلق به همه جامعه است.مگر طلوع چنين هنرهايي از بستر محافل خصوصي بوده و يا از كلاس درس فلان استاد در گذشته به گوش مردم مي رسيده؟

نويسنده واقف است كه شرايط كنوني جامعه موانع و دشواريهايي را براي انتشار آثار و يا حتي ارائه كنسرت در پيش پاي هنرمندان قرار داده است. اما در تمام اين سالها بوده و هستند هنرمنداني كه با ارائه آثار خود دل مردم و علاقمندان به هنر موسيقي را زنده نگه داشته اند و صدالبته كه بازار نقد و نقادي از اين افراد داغتر و شديد تر بوده است.(كه چرا فلان اثر؟ چرا اجرا با فلان شخص؟ و حضور در فلان مكان؟)

"به راه باديه رفتن به از نشستن باطل                   وگر مراد نيابم به قدر وسع بكوشم"

آنچه ذهن مرا به خود مشغول ساخته اين است كه چرا هيچگاه در اين سالهاي اخير ناظر و شاهد حضور هنرمندان مطرح در كنار هم نبوده ايم. اجماعي كه حتي خوانندگان لس آنجلسي هم به آن دست زده اند. نمي دانم اين عدم همدلي از كجاست اما مي دانم كه خواست قلبي عده اي از هنرمندان نيز رسيدن به چنين اجماعي است.

عزيزان ‘ حقير علاقه و احترام و خاصي براي اهل هنر ‘ خصوصا هنر موسيقي قائلم و اگر اين مكتوب رنگ گلايه به خود گرفته ‘ صرفا دغدغه هايي است كه در دل داشتم و مي دانم حرف دل بسياري از دوستداران هنر نيز هست.

"تا دلي آتش نگيرد حرف جانسوزي نگويد..."

مرا بابت زياده گويي ببخشيد. سخن كوتاه.....در انتظار نظرات شما هستم.